کتاب در ستایش آهستگی ؛ و دنیایی که به جنون سرعت مبتلاست

کتاب-در-ستایش-آهستگی

کتاب در ستایش آهستگی اصول جنبش آهستگی و کُند زیستی در بخش‌های مختلف زندگی مانند غذا، ورزش، مطالعه، رانندگی، کار و … را بیان می‌کند.

 

موسسه خانواده سلامت بنیان – دنیای امروز به گونه‌ای است که گویی زندگی را روی تند گذاشته‌اند. در واقع، این دنیا به جنون سرعت مبتلاست و از طریق رسانه‌ها به‌صورت پیوسته این احساس به آدم‌ها منتقل می‌شود که باید عجله کنند، وگرنه از همه چیز جا می‌مانند. به همین دلیل، انسان امروزی وقت سر خاراندن ندارد، فست‌فود جای غذاهایی که با صبر و حوصله درست می‌شدند را گرفته، تمرکز و توجه آدم‌ها روی بسیاری از ابعاد زندگی پایین آمده و به‌طور کلی، سرعت زندگی بالا رفته است.

در این شرایط، خواندن کتاب «در ستایش آهستگی» با نام انگلیسی In Praise of Slowness می‌تواند چشم ما را به ابعاد جدید زندگی یا بهتر بگوییم، ابعادی که مورد غفلت قرار گرفته‌اند، باز ‌کند.

این کتاب را آقای Carl Honoré، روزنامه‌نگار کانادایی نوشته است.

این نویسنده جزو طرفداران یک سبک زندگی با عنوان «کُند زیستی Slow Living» شناخته می‌شود.

طی دهه‌های اخیر، طرفداران این سبک زندگی افزایش پیدا کرده‌اند، به‌گونه‌ای که معتقدند چیزی به اسم «جنبش آهستگی / Slow Movement» شکل گرفته است.

طرفداران این سبک زندگی می‌گویند عطش شدید انسان برای سرعت می‌تواند کیفیت زندگی را کاهش دهد. به همین دلیل، آنها مردم را به صبر، تامل و کُند کردن سرعت زندگی تشویق می‌کنند.

در ستایش آهستگی - کتاب در ستایش آهستگی ؛ و دنیایی که به جنون سرعت مبتلاست

کارل اونوره در کتاب خود به ابعاد مختلف این مساله پرداخته و اصول جنبش آهستگی و کُند زیستی در بخش‌های مختلف زندگی مانند غذا، ورزش، مطالعه، رانندگی، کار و … را بیان می‌کند.

اونوره در ابتدای کتاب در ستایش آهستگی، دو تجربه متفاوت خود از سفر به شهر رُم ایتالیا در دوران نوجوانی و بزرگسالی را با یکدیگر مقایسه می‌کند.

او می‌نویسد در دوران نوجوانی با یک تور تفریحی به رُم رفته و در شهر گشت‌وگذار کرده است. اتوبوسی که آنها را پیاده کرده، قرار بود در ساعت مشخصی برگردد، اما بیست دقیقه تاخیر داشت.

اونوره می‌گوید در مدت انتظار خود برای اتوبوس، اصلا مضطرب و ناراحت نشده و در گوشه‌ای نشسته و با واکمن به موسیقی گوش داده است.

از نظر او این بیست دقیقه نه تنها تلف‌شده نبودند، بلکه بسیار لذت‌بخش و ماندگار شدند.

او پانزده سال بعد دوباره به شهر رُم رفت. این بار، روزنامه‌نگاری بود که ماموریت خود را در رُم انجام داده و قرار بود به خانه برگردد. او در فرودگاه باید در صفی طولانی می‌ایستاد، اما این بار به جای واکمن، یک گوشی موبایل گران‌قیمت داشت.

این گوشی او را به سردبیرش در آن سر دنیا وصل کرده بود و او باید همان موقعی که در صف حضور داشت، با سردبیر خود درباره کار صحبت می‌کرد. او در این زمان، عجله داشت و در دل خود به کسانی که آرام حرکت می‌کردند بد و بیراه می‌گفت.  

او در ادامه می‌نویسد در بعضی از صف‌ها مثل صف گیت فرودگاه تقریبا هیچ کاری نمی‌شود کرد و این «هیچ کاری نکردن» چقدر سخت شده است.

مطالب مرتبط: 

کتاب خودشیفتگان شیدا و آنچه باید درباره بازی های روانی افراد خودشیفته بدانید 

شش کتاب که کمک می کند زندگی خانوادگی بهتری داشته باشید 

کتاب والدین سمی و التیام زخم های تربیتی که والدین به فرزندان شان زده اند 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *