آیا درونگرا بودن نوعی نقص برای کودکان محسوب می شود؟
درونگرا و برونگرا بودن، موضوعی مربوط به انرژی است و این که افراد از نظر ذهنی چگونه انرژی میگیرند.
موسسه خانواده سلامت بنیان- سمانه شیرلو، روانشناس؛ والدین گرامی! لطفا فرزندان خود را با همسالان و خواهر و برادرهایشان مقایسه نکنید! زیرا کودکان با هم متفاوت هستند، متفاوت فکر میکنند و رفتار و علایق متفاوتی نسبت به همدیگر دارند. بنابراین مقایسه آنها با یکدیگر، سبب سرخوردگی و حس تحقیر و احساس گناه در کودک میشود.
با این رفتار، فرزند ما به جای رشد، بالندگی و شکوفایی استعدادهایش، احساس سرشکستگی و مورد تایید نبودن دریافت کرده و تمام استعدادهایش که متناسب با خلق و خو و شخصیت او بوده، در درون او مدفون میشوند و او هیچگاه احساس رضایت از خود را کسب نخواهد کرد.
آیا کودک درونگرا دارای نقص است؟
اگر یکی از فرزندان شما درونگرا است درحالی که دیگر فرزند برونگراست، آیا فرزند درونگرای شما دارای نقص است؟، آیا باید تغییر کند؟ خودش نباشد تا والدین خشنود شوند؟! کاملا مشخص و واضح است که پاسخ تمام این پرسشها منفی است.
هیچ میدانید که تفاوتهای ساختاری و رفتاری کودکان برونگرا و درونگرا چیست؟ درونگرا و برونگرا بودن، موضوعی مربوط به انرژی است و این که افراد از نظر ذهنی چگونه انرژی میگیرند. افراد برونگرا بیشتر از بودن در جمع دیگران و انجام فعالیتها همراه با افراد دیگر، لذت میبرند و انرژی میگیرند. افراد درونگرا با تنها بودن و اندیشیدن دربارۀ افکار خودشان، انرژی میگیرند.
به بچهها اجازه بدهیم خودشان باشند
درونگرا یا برونگرا بودن هیچ اشکالی ندارند ولی عرف متداول جامعه خیلی سفت و سخت است و به کودکان اجازه نمیدهد تا خودشان باشند. ممکن است ما هم به عنوان والدین به خاطر عرف اجتماعی جامعه احساس فشار کنیم و از فرزندانمان بخواهیم آنطور که جامعه از آنها میخواهد، رفتار کنند. پیغامی که بچهها از این رفتار میگیرند این است که چیزی در وجودشان اشتباه است.
در جامعهای که مدام افراد در معرض انگیزههای زیادی قرار میگیرند بچههای درونگرا نیاز دارند به درون خودشان رجوع کنند و زمانی را به تنهایی صرف چیزهایی که تجربه کرده اند، بکنند. در حالی که در مقابل بچههای برونگرا تمایل دارند تا با انگیزههای بیرونی برانگیخته شوند و نیاز دارند با افراد دیگر درباره این موضوعات صحبت کنند.
ویژگیهای کودکان برونگرا
چون بچههای برونگرا به طور ذاتی به جهان بیرون گرایش دارند بنابراین بهترین روشهای یادگیری برای آنها روشهایی است که به صورت فیزیکی و کلامی با جهان بیرون در ارتباط باشد. آنها تمایل دارند با صدای بلند حرف بزنند و آنچه را در درونشان است بیان میکنند و گاهی اوقات به ویژه در دوران کودکی، میخواهند که زیاد مورد توجه قرار گیرند.
با وجود اینکه این کودکان ممکن است زود زبان باز نکنند ولی اغلب گنجینه لغات زیادی دارند – لغاتی که آنها را میفهمند ولی هنوز خودشان به کار نمیبرند- بنابراین هر چیزی را که به آنها گفته میشود، میفهمند.
خیلی از پدر و مادرها میگویند وقتی فرزند برونگرایشان شروع به حرف زدن میکند، دیگر متوقف نمیشود. در حقیقت این بچهها اصرار دارند که شنیده شوند. چون آنها بلند بلند فکر میکنند و درباره افکارشان صحبت میکنند. حرفهایشان طولانی و شامل توضیحات و داستانها است. در ضمن چون بیشتر چیزهایی که میخواهند بگویند موقع صحبت کردن در ذهنشان مرتب میکنند اگر کسی صحبتهایشان را قطع کند یا از آنها خواسته شود منتظر باشند تا نوبت صحبت کردنشان برسد، به راحتی پیوستگی افکارشان بهم میریزد. اغلب این موضوع برای آنها ناراحت کننده است.
به دلایل مشابه بچههای برونگرا اغلب حرفهای دیگران را قطع میکنند و نمیتوانند مدت زیادی طاقت بیاورند و افکار و نظراتشان را درباره حرفهای دیگران ابراز نکنند. به خاطر داشته باشید وقتی صحبت کردن یک کودک برونگرا را قطع میکنید مانع و مزاحم فکر کردن او میشوید.
بچههای برونگرا برخلاف بچه های درونگرا به جهان بیرون گرایش دارند چون باعث انگیزش بیشتر آنها میشود و آنها در جهان بیرون احساس سر زندگی بیشتری میکنند. آنها افکار درونی خود را هم با کلمات و هم با عمل نشان میدهند و در همه کارهایی که انجام میدهند بسیار پر انرژی، فعال و پر جنب و جوش هستند.
ممکن است به تنهایی بازی کردن برای این بچهها تقریبا غیرممکن باشد و برای انجام کارهایی که نیاز به تمرکز بیشتری دارد، مثل انجام تکالیفشان، احتیاج دارند که حداقل یک نفر در کنارشان باشد و به آنها کمک کند تا تکالیفشان را انجام دهند. مثلا خیلی از بچههای برونگرا ترجیح میدهند که پشت میز آشپزخانه تکالیفشان را بنویسند.
ویژگیهای کودکان درونگرا
بچههای درونگرا برای یادگیری، اطلاعات را دریافت میکنند و مدتی روی آن فکر میکنند تا این اطلاعات را کامل کنند و تبدیل به دانستهها، افکار و ایدههایشان کنند. آنها قبل از اینکه شروع به صحبت یا عمل کنند نیاز به زمان بیشتری دارند ولی زمانی صحبت کردن درباره افکارشان را آغاز میکنند که آنها را کاملاً مرتب کرده اند و شکل داده اند.
این بچهها ترجیح میدهند ایدهها و افکارشان به طور کامل متعلق به خودشان باشد و نظرات و دخالتهای دیگران را روی آن اعمال نمیکنند. همه بچهها نیاز دارند و میخواهند که مورد توجه قرار گیرند و حرف هایشان شنیده شود اما ما بزرگسالان مرتبا حرف بچهها را قطع میکنیم و سپس هنگامی که آنها چنین کاری انجام میدهند سرزنششان میکنیم.
بچههای درونگرا معمولا درباره همه چیز گزینشی تر از بچههای برونگرا عمل میکنند. از انتخاب صحبتهایشان یا فعالیتهایی که در آنها شرکت میکنند تا افرادی که با آنها ارتباط برقرار میکنند و کارهایی که ادامه میدهند. ولی وقتی فعالیت، سرگرمی یا کاری مورد علاقهشان باشد آن را با تمرکز و انرژی بالایی دنبال میکنند. آنها در زندگی به زمینههای خاصی توجه دارند بر خلاف بچههای برونگرا که به جنبههای مختلف زندگی گرایش دارند.
وقتی یک کودک درونگرا درباره چیزی که به آن علاقه دارد و برایش مهم است یا درباره آن تجربیاتی دارد صحبت میکند، خیلی سرزنده و علاقه مند خواهد بود و میتوانید برق اشتیاق و هیجان را در چشمانش ببینید.
دست از مقایسه و سرزنش برداریم
حال که تفاوتهای کودکان درونگرا و برون گرا را در جنبههای مختلف رفتاری و شخصیتی متوجه شدیم، لازم است دست از مقایسه و سرزنشهای والدگرانه خود برداریم و با توجه به ابعاد شخصیتی کودکمان، شرایط و توجهات متناسب با شخصیت فرزندمان را اجرا کرده، تا منجر به رشد و شکوفایی استعدادهای کودکانمان شویم.
مطالب مرتبط: