تأثیر مداخلات روانشناختی در کاهش جرم

دستبند زندان

با توجه به این که بزهکاری ریشه روانشناختی دارد و مشکلاتی در دوران کودکی یا مسایل ژنتیکی در ایجاد بزهکاری نقش دارند، لازم است رویکرد ما به بزه از نگاه مجرمانه به نگاه فرد بیمار که نیاز به آموزش و حمایت روانشناختی دارد تغییر کند.

به گزارش موسسه خانواده سلامت بنیان، بسیاری از کسانی که مرتکب جرایم مختلف از جمله جرایم خشونت آمیز می شوند افرادی هستند که در درجه های مختلف از مشکلات روانشناختی رنج می برند. حال آن که بستر قوانین ما به گونه ای است که توجه چندانی به این مشکلات روانشناختی ندارند و صرفا جرم آنها مورد بررسی و تأکید قرار می گیرد. در رابطه با این موضوع با سارا گلستانی، روانشناس گفتگو کردیم.

افزایش سلامت روان منجر به کاهش بزهکاری می شود

  • وقوع انواع جرائم از قبیل نزاع های خیابانی، خشونت و علیه زنان و کودکان، تجاوز، قتل های برنامه ریزی نشده آنی و… رفتارهای پرخطر ی هستند که هزینه هنگفتی بر جامعه و سیستم امنیتی و قضایی و حتی درمانی کشور وارد می کنند. حال آنکه بطور قطع با جلوگیری از وقوع این قبیل اتفاقات می توان از ضایعات جبران ناپذیری پیشگیری کرد. با این توصیف چه راهکارهای روانشناختی برای کاهش نزاع و بزه و پیشگیری از وقوع آنها پیشنهاد می کنید؟

اگر سلامت روان جامعه افزایش پیدا کند خود به خود پرخاشگری و بزهکاری کاهش می یابد. ریشه بسیاری از رفتارهای پرخاشگرانه در اختلالات اضطرابی و افسردگی و اختلالات خلقی یا نداشتن مهارت های زندگی است. بنابراین، اگر قرار است پیشگیری کنیم لازمه پیشگیری این است که در سرفصل های نگهداری از فضای جامعه، آموزش مهارت های زندگی، مهارت مدیریت هیجانات، تشکیل پرونده سلامت و پیگیری سلامت افراد و آموزش چگونگی حفظ و نگهداری سلامت برای آدم ها فعالیت هایی انجام دهیم. در این صورت، این نگاه تبدیل به فرهنگ می شود و این فرهنگ فضایی را به وجود می آورد که جدل های آدم ها تبدیل به حل مساله شود.

باید به مجرم به عنوان یک فرد بیمار نگاه کنیم

  • آمارها حاکی از آنند که دسته ای از بزهکاران که طعم زندان یا مجازات های تنبیهی مشابه که بر پایه انتقام از مجرم استوار بوده است را چشیده اند، پس از مدتی مجددا مرتکب همان جرم و یا جرائم بزرگتر شده اند. کما اینکه همین مساله باعث تغییر رویکرد بسیاری از حقوقدان ها و حرکت از عدالت انتقامی به سمت عدالت ترمیمی شده است. برمبنای آنچه گفته شد بعقیده شما چه روش هایی را می توان جایگزین مجازات هایی مثل زندان کرد تا همزمان با تنبیه مجرمان، فرد مجرم نسبت به رفتارهای نامناسب خود شناخت پیدا کرده و خود، مشتاقانه به اصلاح آنها بپردازد؟

با توجه به این که بزهکاری و جرم ریشه روانشناختی دارد و مشکلاتی در دوران کودکی یا مسایل ژنتیکی در ایجاد بزهکاری نقش دارند، لازم است رویکرد ما به بزه از نگاه مجرمانه به نگاه فرد بیمار که نیاز به آموزش و حمایت روانشناختی دارد تغییر کند.

با این نگاه وقتی فردی را که به عنوان بزهکار دستگیر می کنیم اولین کاری که باید انجام دهیم سنجش سلامت روان او و گرفتن شرح حال از اوست تا بتوانیم مشکلات روانشناختی این فرد را تشخیص دهیم. بر اساس این تشخیص، طرح درمانی برای او در نظر می گیریم و درمانگری به او اختصاص دهیم که به افزایش سلامت روان او کمک کند.

اگر این اتفاق بیفتد و آن فرد به سمت سلامت روان برود احتمال وقوع بزهکاری و جرم بسیار کاهش پیدا می کند. چون نیازها و خلأهای روانشناختی که رفع نشدن آنها باعث بروز بزهکاری شده بود برطرف می شود و نیاز فرد به انجام رفتارهای ناهنجار کاهش پیدا می کند. البته، این کار اصلا ساده نیست چون بسیاری از نگرش های زیربنایی جامعه، قانون گذاران، قانون و مجریان آن باید تغییر کند. در واقع، در این مجموعه باید نگرشی شکل بگیرد که نگاه ما به بزهکاران به جای نگاه به یک مجرم نگاه به یک بیمار باشد.

می توانیم به جای زندان درمانگاه درست کنیم

  •  آیا به عقیده شما اجبار مجرمین به شرکت در کلاس های آموزشی یا ملزم ساختن آنان به روان درمانی و مشاوره می تواند جلوی تکرار وقوع جرم توسط آنان را بگیرد؟ چنانچه مشاوره های اجباری را موثر نمی دانید چه راهکارهای دیگری برای جلب مشارکت افراد بزهکار در فرایند درمان و فراگیری مهارت های زندگی پیشنهاد می کنید؟

ما این حق را داریم که افرادی که مرتکب جرم شده اند را نه تنها به شرکت در کلاس های آموزشی بلکه به شرکت در فرایند درمان اجبار کنیم. مطالعات نشان می دهد افرادی که بزهکاری ویژه ای دارند حتما از یک اختلال روانشناختی رنج می برند. بنابراین، اگر نگاه ما به عنوان مجری قانون این باشد که حق داریم جلوی فردی که به جامعه آسیب می زند را بگیریم با استفاده از این حق و ابزار قدرت به جای این که فرد را محکوم به زندان، شلاق یا جریمه مالی کنیم می توانیم برای این فرد فرایند درمانی داشته باشیم. براساس تشخیصی که تیم تشخیصی روانشناختی می دهد طول درمان به او بدهیم و او را موظف کنیم در طول درمان در فضای درمانی حضور داشته باشد.

در واقع، می توانیم به جای زندان درمانگاه درست کنیم. بعد از طول درمان هم فردی که مرتکب جرم شده باید موظف باشد هر چند وقت یک بار به فضای درمانی برگردد و سلامت روان او چک شود. چون درمان روی بینش افراد و ادراک آنها نسبت به خوشبختی، خوشحالی و رضایتمندی تأثیر می گذارد و مهارت های آنها را افزایش می دهد بنابراین خود به خود به سمت کاهش جرم و بی ثباتی و اختلال خلق گام برمی داریم. اما این نگاه نیاز به یک تفکر پیشرفته و توسعه یافته دارد که نمی دانم در حال حاضر چقدر امکان اجرایی شدن در جامعه فعلی ما را دارد.

تأثیر هنر در کاهش  مشکلات روانشناختی

  • یکی از جنبه های مهم پروسه جرم زدایی، حضور روانشناس در فرایند میانجی‌گری و سازش بین افراد متخاصم است. از آنجایی که تخصص شما پرفورمنس آرت است لطفا بفرمایید با تکنیک های موجود در زمینه کاری شما آیا می توان کمک کرد تا اشخاص، اختلاف میان خود را مرتفع نمایند و اگر چنین است چگونه می توان از این تکنیک ها بهره برد؟

از پرفورمنس آرت و اساسا از هنر بسیار خوب می شود در جهت تنظیم هیجان افراد و ایجاد بینش برای آنها استفاده کرد تا چیزهایی که با جمله و کلمه به آسانی نمی توانند درک کنند با تجربه ای که توسط این اجراها برایشان ایجاد می شود بتوانند درک کنند و به همدلی نسبت به همدیگر برسند. در این صورت طبیعتا مشکلات میان فردی راحت تر و سریع تر حل می شود.

(در همین زمینه بخوانید: فرایند میانجی گری و ویژگی های میانجی از منظر روانشناختی)

البته، باید فرد آموزش دیده برای ارایه این تکنیک ها وجود داشته باشد و باید بداند که چگونه این تکنیک ها را طراحی و اجرا کند تا نتیجه مطلوب حاصل شود. روان درمانگری که به موضوع، تکنیک و روش مسلط باشد می تواند از این مساله استفاده کند و مفید باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *