اختلال شخصیت مرزی چه علایمی دارد و ریشههای این بیماری چیست؟
افرادی که یکی از اطرافیان درجه یک آنها مانند والدین یا خواهر یا برادرشان، مبتلا به اختلال شخصیت مرزی هستند، امکان دارد در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به این بیماری قرار بگیرند.
موسسه خانواده سلامت بنیان- ستاره جمشیدی؛ اختلال شخصیت مرزی، بیماری روانی پیچیدهای است که با نارساییهای متعددی در روابط بینفردی، خودپنداره و کنشهای شناختی، هیجانی و رفتاری مشخص میشود. مشخصههای اختلال شخصیت مرزی، بیثباتی مفرط و فراگیر هیجانات، خودپنداره و روابط بین فردی و همچنین، تحریکپذیری قابل توجه است.
اختلال شخصیت مرزی در زنان دو برابر مردان است
تاکنون هیچ مطالعهای صورت نگرفته که میزان قطعی شیوع این اختلال را نشان دهد. اما به نظر میرسد در یک تا دو درصد از جمعیت وجود داشته باشد و در زنها نیز دو برابر مردها شایع است.
نرخ شیوع اختلال شخصیت مرزی در جامعه حدود 1.6 درصد تخمین زده میشود، اما ممکن است تا 5.6 درصد نیز افزایش یابد. نرخ شیوع این اختلال در خدمات بهداشتی و درمانی اولیه حدود 6 درصد، در افرادی که به کلینیکهای بهداشت روان سرپایی مراجعه میکنند حدود ۱0 درصد و در بیمارانی که در بیمارستانهای روانی بستری میشوند حدود 20 درصد است. شیوع اختلال شخصیت مرزی در گروههای سنی مسنتر ممکن است کاهش یابد.
تخریبهای مکرر و شدیدی که این اختلال ایجاد میکند مربوط به تمام گستره زندگی فرد و شامل از دست دادن شغل، ترك تحصیل و شکست در ازدواج است. مشکلات این افراد در پردازش پیچیده اطلاعات و نارسایی در کارکردهای اجرایی مانند تصمیمگیری و برنامهریزی است.
ملاکهای تشخیصی در مورد این اختلال
بیثباتی در روابط بین فردی، خودانگاره، و حالت عاطفی و نیز آشکارا تکانشی بودن، به صورت الگویی نافذ و فراگیر که از اوایل بزرگسالی شروع شده باشد و در زمینههای مختلف به چشم آید، که علامتش وجود حداقل 5 عدد از موارد زیر است:
- تلاشهای مضطربانه توام با سراسیمگی برای اجتناب از ترک شدن واقعی یا تصوری.
- بیثبات و شدید بودن روابط فردی به صورت الگویی که مشخصهاش تناوب میان دو قطب افراطی است: آرمانینمایی و بیارزشنمایی.
- اختلال و اشکال در هویت؛ بیثبات بودن واضح و دائم خودانگاره یا احساس فرد در مورد خودش.
- تکانشی بودن، لااقل در دو حوزه از حوزههایی که بالقوه به فرد صدمه میزنند. مثلا خرج کردن پول، روابط جنسی، سوءمصرف مواد، بیملاحظه رانندگی کردن و شکمبارگی.
- رفتار، ژست، یا تهدید به خودکشی بهصورت مکرر، یا خودزنیهای مکرر.
- بیثباتی در حالت عاطفی بهصورت واکنشپذیری آشکار خلق، مثل ملال، تحریکپذیری یا اضطراب شدید و حملههای اپیزودیک که چند ساعتی طول بکشد.
- احساس پوچی مزمن.
- نامتناسب و شدید بودن خشم یا دشواری در تسلط بر خشم، مثلا تندخو شدنهای پیاپی، خشمگین بودن دائمی و نزاعهای مکرر.
- بروز افکار بدگمانانه یا پارانویید.
اختلال شخصیت مرزی از نگاه نظریه روانکاوی
نظریه روانکاوی، جامعترین تبیینها را برای اختلال شخصیت مرزی به دست داده است. بنا به این نظریه، افراد مبتلا به این اختلال، جای پایی در دنیای واقعی استوار میکنند، اما هنگام مواجهه با تعارض، به جای دفاعهای پیشرفته از دفاعهای ابتداییتری از قبیل انکار سود میجویند.
شخصیتهای مرزی به علت نارسایی در ارتباط با سرپرستان خود در دوران اولیه کودکی، نگرشی نارسا و نابسنده از خویشتن و دیگران دارند. سرپرستان آنان از وابسته بودن کودک به خویش بیشتر خرسند میشوند و بنابراین، نه تنها او را برای رسیدن به احساس تفرد و استقلال، تشویق و ترغیب نمیکنند، بلکه حتی ممکن است این قبیل تلاش و کوشش کودک را با تنبیه روبهرو سازند. به همین دلیل، این افراد هرگز یاد نمیگیرند که نگرش به خود را به صورت تمام و کمال، متمایز از نظر دیگران سازند. همین امر، موجب حساسیت افراطی آنان به نگرش دیگران درباره خودشان و امکان وادادن و تسلیم به افراد دیگر میشود. بر این اساس، وقتی احساس کنند دیگران طردشان کردهاند، خودشان هم خود را طرد کرده و دست به تنبیه و جرح خویشتن میزنند.
کسانی که اختلال شخصیت مرزی دارند، هرگز نتوانستهاند جنبههای مثبت و منفی خودپنداره خویش یا برداشت از دیگران را یکپارچه کنند. علت این امر در رفتار سرپرستان آنها در دوران کودکیشان است که هرگاه کودک وابسته به آنان و تسلیم آنان باشد او را با پاداش مواجه میسازند اما تلاشهای کودک را برای استقلال و جداشدن از سرپرست با خصومت و طرد روبهرو میکنند. به این ترتیب است که شخصیتهای مرزی، خودشان و دیگران را به صورت «یکپارچه خوب» یا «سراسر بد» میبینند و بین این دو در تردید میمانند.
پژوهشهای دیگری درباره افراد مبتلا به این اختلال، نشان از پیشینه بهرهکشی جسمانی و جنسی از آنان در کودکی دارد. این قبیل بهرهکشی منجر به اختلالهایی در تشکیل خودانگاره شخص شده و همین اختلالها به زعم غالب نظریهپردازان، هسته مرکزی در اختلال شخصیت مرزی را میسازد. علاوه بر این، وقتی والدین یا سرپرستان کودک گاهی بهرهکش و گاهی پر از محبت و عطوفت باشند، این نوسان میتواند موجب بیاعتمادی عمیق کودک به دیگران و گرایش به یکپارچه خوب یا سراسر بد دانستن دیگران شود.
نظریه روابط موضوعی در مورد اختلال شخصیت مرزی
نظریه روابط موضوعی بر این موضوع تمرکز دارد که کودکان به چه شیوهای تصورات خود را از اشخاصی که برایشان اهمیت دارند، مانند پدر و مادرشان، درونی یا درونفکنی میکنند. به عبارت دیگر، موضوع اصلی این است که کودکان چگونه با کسانی که نسبت به آنها دلبستگیهای عاطفی قوی دارند، همانندسازی میکنند.
این تصاویر درونی شده، قسمتی از من شخص میشود و بر نحوه واکنش شخص به دنیا تاثیر میگذارد. اما ارزشهای درونفکنیشده ممکن است با آرزوها و آرمانهای شخص در بزرگسالی تعارض پیدا کنند.
تجارب نامطلوب کودکی، مثلا داشتن پدر و مادری که به شکل بیثبات، عشق و توجه ارائه میکنند یا احتمالا پیشرفتها و موفقیتها را تحسین میکنند، اما از ارائه حمایت عاطفی و محبت و صمیمیت ناتوانند، باعث میشود که کودکان، بازنماییهای موضوعی مختلی را درونی کنند. در نتیجه این روابط موضوعی مختل، منِ نا ایمن پدید میآید که ویژگی اصلی اختلال شخصیت مرزی است.
این افراد با وجود اینکه با واقعیت در تماس هستند، اغلب درگیر مکانیسمی دفاعی به نام دونیمسازی میشوند، یعنی تقسیم کردن چیزها به دو مقوله کاملا خوب یا کاملا بد و ناتوانی از تلفیق جنبههای مثبت و منفی شخصی دیگر یا خود در یک کل یکپارچه. این گرایش باعث دشواری بیش از اندازه در تنظیم و تعدیل هیجانها میشود، زیرا اشخاص دچار این مشکل، دنیا، از جمله خودشان را به گونه سیاه و سفید میبینند. آنها ممکن است درمانگرشان را یک هفته انسانی کامل و بی نقص تصور کنند که میتواند آنها را از درد و آشفتگی برهاند، اما هفته بعد اگر درمانگر به هر دلیلی در دسترس نباشد، ممکن است به شدت عصبانی شوند.
علل و ریشههای بیماری شخصیت مرزی
-
سابقه خانوادگی، عوامل محیطی، فرهنگی و اجتماعی:
افرادی که یکی از اطرافیان درجه یک آنها مانند والدین یا خواهر یا برادرشان، مبتلا به این اختلال هستند، امکان دارد در معرض خطر بیشتری برای ابتلاء به این مشکل باشند. همچنین، بسیاری از افراد مبتلا به این نوع از اختلال گزارش دادهاند که اتفاقات آسیبزایی، مانند تجاوز، طرد شدن یا برخی سوءرفتارها در دوران کودکی را تجربه کردهاند.
-
عوامل مغزی:
محققین بر این باورند که افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، تغییرات ساختاری و عملکردی در مغز، بهویژه در مناطقی که تکانهها و تنظیم هیجانی را کنترل میکنند، دارند. اما مشخص نیست که آیا این تغییرات پس از ابتلا رخ داده است یا این بیماری ناشی از این اشکالات ساختاری است.
-
ابتلا به سایر بیماریها:
افراد مبتلا به سایر اختلالات سلامت روان، مانند اضطراب، افسردگی یا اختلالات خوردن در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به اختلال شخصیت مرزی قرار دارند. از سوی دیگر، این اختلال در کنار دیگر اختلالات روانی، مانند افسردگی و اضطراب، خود را نمایان میکند. به همین علت، پزشک ممکن است در ابتدا نتواند علائم این اختلال را به درستی تشحیص دهد، چرا که تحت تاثیر علائم دیگر اختلالات قرار میگیرند.