نکاتی که موجب می شود همسر بهتری انتخاب کنید

ملاک ازدواج

هر چقدر تشابهات فرهنگی دو نفر بیشتر باشد زندگی بهتری خواهند داشت و مسایل کمتری بعنوان مسایل اختلافی بین ایشان ایجاد خواهد شد. البته ممکن است دو نفر تشابه فرهنگی نداشته باشند ولی بتوانند به آداب و رسوم طرف مقابل احترام بگذارند و برایشان قابل تحمل باشد مهم اینست که این شباهت یا قابل احترام بودن قبل از ازدواج مشخص شود.

به گزارش موسسه خانواده سلامت بنیان، هر انسانی در فکر و ذهن خود تصویری از همسر ایده آل خویش می سازد. از زمانی که میل جنسی در وجود انسان ایجاد می شود در ضمیر ناخود اگاه و ذهن همسری با همان ویژگیهایی که برای همسر آینده در نظر دارد ساخته  می شود و وقتی به خواستگاری فردی می رود یا فردی به خواستگاری اش می اید او را با این همسر ذهنی خویش تطابق می دهد و هر چقدر درصد این تطابق بیشتر باشد تمایل به ازدواج با این فرد افزایش می یابد و علاقه ذهنی به علاقه ای عینی مبدل می شود.

گاهی اوقات می بینیم یا می شنویم که فردی با یک نظر دیدن کسی عاشق او شده و از خود بی خود گشته است. در این شرایط این یک نظر باعث شده تا فرد گزینه مد نظر ذهنی خویش را ببیند و فردی را بیابد که از نظر ظاهری با آنچه در ذهن پرورانده تطابق دارد.

اما نکته ای که وجود دارد و در صحبتها هم هست بحث نحوه آشنایی دو نفر برای ازدواج و انتخاب یک شریک زندگی می باشد. اختلاف نظرها زیاد است ولی یک نکته که بارها بر ان تاکید داشته ام اینست که دوستی ها زمینه خوبی برای آشنایی افراد نیست.

یک دختر و پسر زمانی که با هم دوست می شوند برای هم نقش بازی می کنند و شناختی که از هم پیدا می کنند شناختی کاذب و غلط می باشد. نه دختر و نه پسر خود واقعی شان را به دیگری نشان نمی دهند و برای انکه از طرف دیگری طرد نشوند سعی می کنند تا متناسب با خواستهای او در خود تغییراتی موقت ایجاد کنند و زمانی که این دوستی به ازدواج ختم می شود افراد از نقشی که بازی می کردند فاصله می گیرند و به خود نزدیک می شوند.

در واقع نه آن مراسم سنتی و یک جلسه بیست دقیقه ای صحبت می تواند زمینه شناخت و آشنایی باشد و نه دوستی زمینه مناسبی برای آشنایی و شناخت پیدا کردن است. سوالی که پیش می آید این است که پس چگونه می توانیم همدیگر را بشناسیم و گزینه مناسب برای زندگی را انتخاب کنیم.

شرکت در فعالیت های اجتماعی زمینه شناخت افراد از هم است

پاسخ من این است که باید در جامعه ما شرایطی فراهم شود تا دختران و پسران بتوانند در یک محیط سالم وارد فعالیتهای اجتماعی شوند و در همین فعالیتهای اجتماعی است که بهترین شناخت حاصل می شود. بعنوان مثال مکانهایی بنام فرهنگ سرا یا اندیشه سرا در محلات توسط شهرداری تاسیس شده است که در آن برخی فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی به انجام می رسد یا کانونهای ادبی شعر و قصه و … تاسیس شده است. حضور دختران و پسران در این کانونها و فعالیتی که به انجام می رسانند باعث می شود تا بدون آنکه قصدی داشته باشند نسبت به هم و رفتارهای هم شناخت پیدا کنند.

در دانشگاه و در فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی که دانشجویان با هم دارند مثلا انجمنهای مختلف یا کانونهای فرهنگی هنری یا … دختر و پسر بدون آنکه نقشی بازی کند خود واقعی خود را به دیگران می شناسانند و انتخابهای درستی می تواند شکل بگیرد. اردوهای دسته جمعی و مشارکتی که افراد در این اردوها دارند و رفتارهایی که بروز می دهند یکی دیگر از راههای شناخت است.

در واقع باید در جامعه زمینه مشارکت اجتماعی سالم افراد فراهم شود تا در این مشارکتها دختران و پسران با دیدن رفتارهای هم به انتخاب درست برسند. در این شرایط دختر و پسر به خاطر شناختی که از هم دارند علاقه و عشق نیز نسبت به هم پیدا می کنند. نه با هم غریبه اند که همدیگر را نشناسند  و نه با هم دوستند که برای هم نقش بازی کنند لذا شناخت بهتری  از هم دارند.

در مراجعات متعدد جهت مشاوره در زمینه مشکلات زناشویی دیده ام بسیاری از دختران و پسرانی را که شاید 3 یا 4 سال با هم دوست بوده اند و بعد ازدواج کرده اند و در آن سه یا چهار سال دوستی هم با هم هیچ مشکلی نداشته اند ولی بعد از ازدواج مشکلات فراوانی داشته اند. یا بوده اند کسانی که صرف معرفی توسط یک اشنا با هم ازدواج کرده اند و بعد از ازدواج به مشکل برخورده اند. در بحث با این افراد به این نتیجه رسیده ام که هم شناخت اشتباهی از هم داشته اند و هم ملاکهای انتخابشان بر مبناهای غلطی بوده است و بعد از ازدواج بسیاری از مسایل بوجود آمده که تا حدی قابل تحمل و بعد از آن دیگر قابل تحمل نبوده است.

اهمیت تشابه زوجین در حوزه های اعتقادی، فرهنگی و اقتصادی

یکی از سوال هایی که مطرح می شود این است که داشتن چه ملاکهایی برای ازدواج موجب می شود زندگی بهتر و کم دغدغه تری داشته باشیم؟

برخی از مهمترین مشکلات عدم تشابه در حوزه های اعتقادی، فرهنگی و اقتصادی است. نکته ای  که شاید به آن توجه نشود و گفته شود عشق حلال آن است. هر چقدر اعتقادات مذهبی و دینی دو نفر به هم نزدیک باشد در زندگی موفق ترند. پسری که به مسایل مذهبی اعتقاد ندارد نمی تواند با زنی که به این مسایل اعتقاد دارد زندگی خوبی داشته باشد. بالعکس نیز هست مردی که اعتقادات مذهبی دارد نمی تواند با زنی که اعتقادات مذهبی ندارد زندگی خوبی داشته باشد.

در باب مذهب جاهایی هست که فرد بعنوان اصول مذهبی به آن اعتقاد دارد و بر این باور یا عقیده پافشاری هم دارد و اگر طرف مقابل به آن پایبند نباشد یا کوچکترین بی حرمتی داشته باشد برای طرف دیگر قابل قبول نیست و باعث تیرگی روابط طرفین می شود. لذا بعنوان مهمترین ملاک مسایل مذهبی باید مورد توجه قرار گیرد و طرفین با بیان اصول اعتقادی خود و باورهای مهم مذهبی برای هم باید شناخت درستی از باورهای مذهبی هم داشته باشند و در صورتی با هم ازدواج کنند که یا بتوانند به باورهای طرف مقابل احترام بگذارند یا به آن باورها اعتقاد داشته باشند.

بارها دیده ام کسی مذهبی است و همسری مذهبی دارد ولی در برخی مسایل مشکل دارند لذا باید باورهای مذهبی هم موشکافی شود تا دو نفر شناخت درستی داشته باشند. یا حتی افرادی که اعتقادات مذهبی ندارند نیز باید حد و حدود اعتقادی خود را مشخص کنند تا به مشکل بر نخورند.

مساله مهم دیگر بحث اقتصادی است. دو نفری که در شرایط اقتصادی یکسانی بزرگ شده باشند همدیگر را بهتر درک می کنند تا کسانی که در طبقات مختلف اقتصادی هستند. دختر یک خانواده پولدار که همه گونه امکانات برای او فراهم بوده است در خانه مردی که درآمد پایینی دارد نمی تواند راحت باشد و به مرور دچار مشکلات خواهند شد. متاسفانه زمانی که عشقی کور شکل می گیرد بسیاری از افراد می گویند اینها که مهم نیست ما می توانیم زندگی خوبی با هم داشته باشیم و عشق مهم است ولی در زندگی دیگر با عشق نمی توان مسایل را پیش برد و واقعیت هاست که پدیدار می گردد و به تدریج مسایل شروع می شود. لذا تشابه وضعیت اقتصادی دو نفر بسیار مهم است.

نکته سوم آداب و سنن فرهنگی و اجتماعی دو نفری است که با هم می خواهند زندگی کنند. هر چقدر تشابهات فرهنگی دو نفر بیشتر باشد زندگی بهتری خواهند داشت و مسایل کمتری بعنوان مسایل اختلافی بین ایشان ایجاد خواهد شد. البته ممکن است دو نفر تشابه فرهنگی نداشته باشند ولی بتوانند به آداب و رسوم طرف مقابل احترام بگذارند و برایشان قابل تحمل باشد مهم اینست که این شباهت یا قابل احترام بودن قبل از ازدواج مشخص شود.

دو نفر که قصد ازدواج با هم را دارند اگر در سه زمینه بالا به توافق برسند و مشکلی در این سه زمینه احساس نکنند می توانند زندگی خوبی را آغاز کنند و در سایه آن سایر مسایل زندگی خویش را حل کنند ولی اگر در این سه زمینه مهم اختلافات ریشه ای باشد سایر مسایل نیز مزید بر علت شده و مشکلات لا ینحلی ایجاد می نماید.

* دکتر علی شیخ الاسلامی

یک نظر

  • ریحانه گفت:

    مطلب قابل توجهی بوذ

  • دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *