با چه راهکارهایی می‌توانیم از قتل هزاران رومینا اشرفی دیگر جلوگیری کنیم؟

رومینا-اشرفی

موسسه خانواده سلامت بنیان- در هفته‌های اخیر، ماجرای کشته شدن رومینا اشرفی به دست پدرش، جامعه را در شوک فرو برده است. در این ماجرا، بعضی‌ها انگشت اتهام را به سمت دختر و دوست پسر او می‌گیرند و معتقدند این اتفاق نتیجه اشتباهات آنها بوده است. برخی دیگر نیز تنها مقصر را پدر می‌دانند و خواستار اعمال شدیدترین مجازات‌ها برای او هستند. شناسایی دلیل اصلی این اتفاق و ریشه‌های آن اهمیت زیادی دارد اما بعد از آن، باید به این موضوع توجه کنیم که چگونه می‌توان از وقوع چنین اتفاقاتی پیشگیری کرد و چه رویکردهایی در این زمینه به کمک ما می‌آیند. اهمیت این موضوع ما را بر آن داشت که میزگردی با حضور کارشناسان موسسه خانواده سلامت بنیان برگزار کنیم و این سوال را از آنها بپرسیم. البته، به دلیل شیوع کرونا این میزگرد به‌صورت مجازی برگزار شد. در این میزگرد، مینا ایوبی، روانشناس، حجت‌الاسلام محمد معصوم‌زاده، روانشناس، دکتر مریم ملکان، روانشناس و عبدالله خاتمی‌فر، وکیل و کارشناس حقوقی حضور داشتند. ضمنا مدیریت این نشست برعهده دکتر علی شیخ‌الاسلامی، روانشناس، سکس‌تراپ و مدیرعامل موسسه خانواده سلامت بنیان بود.

 

دلیل پناه بردن رومینا به دوست پسرش را باید در محیط خانه جستجو کنیم

ایوبی: این سوال برای خیلی‌ها پیش آمده که چرا رومینا در سن خیلی پایین به جنس مخالف گرایش پیدا کرد؟ در مورد این سوال، انگشت اشاره من به سمت پدر است، چون تفاوت سنی این دختر و پسر خیلی بالا بود و می‌توان گفت او به پسر پناه برده بود و می‌خواست جای خالی پدر را برایش پر کند.

دلیل پناه بردن رومینا به دوست پسرش را باید در محیط خانه جستجو کنیم. پدری که به خاطر فرار دختر، او را با داس می‌کشد، به قدری سخت‌گیر بوده که راهی جز فرار برای دختر خود باقی نگذاشته بود. من مقصر اصلی این ماجرا را پدر رومینا می‌دانم.

ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که اگر پدر، فرزندش را بکشد، قصاص ندارد و این موضوع به این معناست که دختر تا ابد ملک پدر است. همین مساله، زمینه را برای بروز چنین خشونت‌هایی فراهم می‌کند.

رومینا به بلوغ جنسی رسیده بود و در سنی قرار داشت که اوج هیجان جنسی، آن هم بدون پختگی لازم را طی می‌کرد. سن بلوغ، سنی است که به طوفان و فشار معروف است و دورانی بحرانی در زندگی به حساب می‌آید. پس وقتی میل جنسی غلبه دارد و محیط خانه هم بسیار خشن است، از دختری با این سن و سال نمی‌توان توقعی جز این داشت.

romina - با چه راهکارهایی می‌توانیم از قتل هزاران رومینا اشرفی دیگر جلوگیری کنیم؟

شیخ‌الاسلامی: فکر می‌کنید چه عاملی کمک می‌کند تا دختران و پسران نوجوان بتوانند به‌درستی با میل جنسی خود آشنا شوند و آن را مدیریت کنند؟ مساله ارتباط دختر و پسر در جامعه ما مساله مهمی است و باید برنامه درستی برای پیشگیری از پیامدهای این روابط داشته باشیم.

 

بچه‌ها باید اولین آموزش جنسی را از والدین‌شان دریافت کنند

ایوبی: یکی از مسایلی که در سن بلوغ اهمیت زیادی دارد، شنیده شدن بچه‌ها توسط پدر و مادرشان است. بچه‌ها باید اولین آموزش جنسی را از والدین‌شان دریافت کنند.

این روزها فضای جامعه، فضای بازی شده و بچه‌های دهه‌های 80 و 90 دوران پر مخاطره‌ای را می‌گذرانند. وجود اطلاعات ضد و نقیض، خانواده‌های سنتی و نیمه سنتی و بچه‌هایی که به شدت به‌روز هستند، تناقضات زیادی را به‌وجود آورده است. این وضعیت باعث شده والدین هم ندانند باید چه رفتاری با بچه‌هایشان داشته باشند.

پیشنهاد من این است که قبل از بلوغ و زمانی که نشانه‌های بلوغ جنسی شروع به ظاهر شدن می‌کند، با بچه‌هایمان صحبت کنیم و فضا را به قدری باز بگذاریم که بچه‌ها بتوانند به راحتی از ما سوال کنند.

در شرایط امروز، ما نمی‌توانیم جلوی یک‌سری از مسایل را بگیریم و به دخترمان بگوییم دوست پسر نداشته باش. همان‌طور که می‌دانیم، بسیاری از بچه‌ها به‌صورت مخفیانه و بدون اطلاع پدر و مادر با جنس مخالف در ارتباط هستند. اما این مساله، هر چه بیشتر پنهان شود، غیر قابل کنترل‌تر خواهد شد.

پدر و مادر باید به‌روز باشند، در مورد مسایل جنسی جبهه نگیرند و آموزش‌های جنسی از طرف آنها به بچه‌هایشان منتقل شود.

 

دوستی پدر و مادر با بچه‌ها، مخاطرات این حوزه را کمتر می‌کند

دختران حدودا در سن 12 سالگی به بلوغ می‌رسند. در این سن، تمام هورمون‌های جنسی رشد می‌کنند و فقط نیاز جنسی بدون هیچ عقل و منطقی در آنها غلبه دارد. با توجه به این که الان سن ازدواج بالا رفته و به بالاتر از 25 سال رسیده است، این دختر باید سال‌ها صبر کند، خودارضایی هم که در دین گناه است و نباید این کار را انجام دهد. از طرف دیگر، به او می‌گوییم که دوست پسر هم نداشته باش. پس دخترها باید چه‌کار کنند؟

والدین حتی می‌خواهند جلوی فکر کردن بچه‌هایشان به این موضوع را هم بگیرند. به نظر من، دوستی با پدر و مادر و آموزش‌هایی که از طرف آنها ارائه شود، مخاطراتی که درباره این موضوع وجود دارد را کمتر می‌کند.  

 

به ماجرای قتل رومینا از زاویه‌ای دیگر نگاه کنیم

معصوم‌زاده: بیایید برای یک بار هم که شده به این ماجرا از زاویه‌ای دیگر نگاه کنیم. چرا تقریبا هیچکس‌ ماجرا را از زاویه دید پسر جوانی که حق ازدواج دارد اما روشش را یاد نگرفته، نگاه نکرد؟ چرا عمدتا افکار مردم به سمت اجرای عدالت انتقامی رفت؟

مقرر شده بود که آموزش‌هایی در این زمینه‌ها تدوین شود اما سال‌ها پیش این آموزش‌ها در بحبوحه انتخابات ریاست‌جمهوری رو به تعطیلی نهاد. همچنین، قرار بود سندی بومی در این زمینه بنویسیم که هنوز ننوشته‌ایم.

از رقبای آن انتخابات، هم اکنون سه نفر رئیس قوه هستند، یک نفر هم معاون اول رئیس‌جمهور شد.  شاید گزاف نباشد که بگوییم شکست‌خورده اصلی آن انتخابات، همین سندی بود که هنوز هم نگاشته نشده است. چرا علی‌رغم وعده‌هایی که داده شد، هنوز سندی مطابق با هنجارهای بومی و آموزشی و منطبق با ارزش‌های جامعه خودمان نداریم؟ چرا ذهن مردم طوری آماده شده که تنها به انتقام‌های پس از وقوع حادثه معطوف می‌شود؟

 

تناقضاتی که پدر رومینا با آنها مواجه بود

فرض کنیم مرد ٣۵ ساله سراغ پدر رومینا می‌آمد و می‌گفت من می‌خواهم با دخترت ازدواج کنم. بهترین واکنش پدر چه می‌توانست باشد؟ اگر موافقت می‌کرد از سوی روشنفکران متهم به اجرای کودک‌همسری می‌شد؛ همان عملی که در حال حاضر نزد عده‌ای از زنا نیز مذموم‌تر است. اگر هم ازدواج را نمی‌پذیرفت، رسوایی فرار دخترش را چه می‌کرد؟

Rominas father - با چه راهکارهایی می‌توانیم از قتل هزاران رومینا اشرفی دیگر جلوگیری کنیم؟

شایان ذکر است که احکام فقه، نامزدیِ بدون زناشوییِ نوجوانان را اگر مصلحت باشد و مثلا جلوی مفسده بزرگی را بگیرد، فقط با شرایطی خاص می‌پذیرد؛ به این ترتیب که باید اذن ولی و با حکم دادگاه همراه بوده و مصلحت باشد. البته، وقتی کودک بزرگ شد و مشخص شد این نامزدی به مصلحتش نبوده، می‌تواند آن را به‌هم بزند.

این حکم، موردپسند مترقیان جامعه نبود. آنها معتقد بودند چنین ازدواجی هرگز نمی‌تواند مصلحت باشد و جلوی مفاسدی بزرگتر را بگیرد. در نتیجه، پیروان این حکم و افرادی که به ازدواج دختر نوجوان رضایت می‌دادند باید خود را آماده تمسخر و تحقیر متجددین جامعه می‌کردند.

پس اگر آقای اشرفی، پدر رومینا به ازدواج دخترش راضی می‌شد آماج حملات بود و اگر به رابطه آن دو نیز رضایت می‌داد، باید طعم بدنامی در روستا و  تأسف قشر سنتی را می‌چشید.

 

سوالاتی که باید پاسخی برای آنها پیدا کنیم

باید دید ما اگر جای او بودیم چه رفتاری داشتیم؟ لازم است همه مردم، آمادگی فکری لازم را برای چنین روزی به دست بیاورند. اگر ما جای آن پدر بودیم، آیا به ازدواج آن دو فکر می کردیم؟ آیا آنها را وادار به جدایی می‌کردیم؟ چقدر باید خانواده‌ها را مقصر بدانیم؟ چقدر باید خشم‌مان را نثار داماد عاشق و پدر قاتل کنیم؟ نقش مسئولان و سیستم آموزشی چیست؟ مسئولینی که با فرافکنی، به‌جای کمک به رشد و تعالی اخلاقی جامعه، زمینه فساد و بی عدالتی را فراهم می‌کنند، قاتل نیستند؟ خود فرهیخته پندارانی که به‌خاطر متولد شدن در شهر توانستند چند واحدی را در دانشگاه پاس کنند و  سرزنش خود را نثار پدر روستایی کردند و فشار روانی سنگینی بر او و دیگران وارد نمودند، آیا جز تمسخر و سرزنش دیگران وظیفه دیگری هم دارند؟ ما مردمی که پس از وقوع حوادث، هیجانمان به خروش می‌آید و بعد از مدتی مساله را  فراموش می‌کنیم و منفعلانه به تداوم وضع موجود تن می‌دهیم، آیا در این حوادث نقشی نداریم؟

ما باید دو سوال مهم از خودمان بپرسیم. یکی این که سهم من در این حادثه فجیع چقدر است؟ و این که چگونه می‌توانم از قتل‌های مشابه پیشگیری کنم؟

 

نقش فشارهای روانی پدر رومینا در رقم خوردن این جنایت

ملکان: یکی از موضوعاتی که باید در مورد قتل رومینا به آن توجه کنیم فشارهای روحی پدر است. همه فشارهای روانی که در حیطه رشدی در مورد پدر اتفاق افتاده و بازخوردها و حقارت‌هایی که طی زندگی خود از جامعه دریافت کرده، گویی روی همه جمع شده و تبدیل به این فشار عصبی عجیب و غریب شده است.

براساس شرایط و بازخوردهایی که در خانواده وجود داشته، این دختر به این نتیجه رسیده که از خانه فرار کند. این کار می‌تواند در اثر آموزه‌های گروه همسالان، رسانه‌ها، ماهواره‌ها و … هم باشد. اما به نظر من الان، محکوم کردن دیگران اهمیت ندارد.

Rominas father2 - با چه راهکارهایی می‌توانیم از قتل هزاران رومینا اشرفی دیگر جلوگیری کنیم؟

 

ارتباط درست پدر و فرزندی ربطی به میزان سواد و موقعیت جغرافیایی ندارد

باید به خاطر داشته باشیم که ارتباط پدر و فرزندی اهمیت زیادی دارد و این ارتباط اصلا محدود به میزان سواد و موقعیت جغرافیایی نمی‌شود. چون من الان در منطقه یک تهران افراد تحصیل‌کرده‌ای را می‌بینیم که در مورد فرزندانشان مثل یک فرد بدوی برخورد می‌کنند. مثلا اجازه نمی‌دهند دختر دانشجوی آنها با پسر هم‌کلاسی خود ارتباط داشته باشد و می‌گویند اگر تو می‌خواهی با یک پسر صحبت کنی، این کار تنها در صورتی امکان دارد که او فقط قصد ازدواج داشته باشد. یا به دختر می‌گویند اگر با پسر هم‌کلاسی‌ات چت کنی، دیگر به تو اجازه نمی‌دهیم به دانشگاه بروی. پس این موضوع فقط مربوط به روستاها و شهرستان‌های دورافتاده و افراد با سطح سواد پایین نمی‌شود.

 

باید به پدر و مادرهایی مثل والدین رومینا آموزش بدهیم

با توجه به این شرایط، آموزش‌های ما نباید فقط در مورد فرزندان باشد بلکه باید برای پدر و مادرها هم آموزش‌هایی در نظر بگیریم.

درست است که باید به پدرها یاد بدهیم با فرزند خود همدلی داشته باشند اما پدری که خودش درگیر فشارهای روحی زیادی است، چگونه می‌تواند این همدلی را نسبت به فرزندش داشته باشد؟

 

معصوم‌زاده: نکته دیگری که می‌خواهم اضافه کنم این است که ما باید به شدت مراقب مدیریت افکار عمومی باشیم. جای تعجب است عزیزانی که تا چندی قبل، قصاص را امری بدوی و رو به زوال می‌دانستند، هم‌اکنون به‌شدت درصدد تشویق قصاص پدر هستند. حال آنکه قصاص هرچه باشد، به‌هرحال یک انتقام است و در چارچوب عدالت انتقامی می‌گنجد.

با کمال تعجب، کمتر شاهدیم که کسی از رویکردهای عدالت ترمیمی سخن به میان بیاورد. گویا نوعی ترس از انفجار خشم مردم باعث می‌شود تا کسی جرأت نکند به هر سه نفر این ماجرا به دیده قربانیان قابل ترحم نگاه کند. برای بازگرداندن پدر به جامعه، برای پذیرفته شدن دوباره آن داماد دلباخته در جامعه چه برنامه‌ای پیش‌بینی شده است؟

 

شیخ‌الاسلامی: این موضوع هم نکته مهمی است و تناقض واضحی در این زمینه وجود دارد. آیا صرفا باید به خشم فروخورده جامعه که به‌صورت هیجانی قلیان کرده با روشی احساسی پاسخ داد یا می‌شود موضوع را در بستری آرام‌تر بررسی کرد؟ ما چه نقشی می‌توانیم در کنترل افکار عمومی داشته باشیم؟

 

باید حکمی برای پدر رومینا صادر شود که بتواند جلوی تکرار دوباره این جنایت را بگیرد

ایوبی: در این اتفاق، یک دختر جان خود را از  دست داده و اگر این موضوع فقط به چند سال حبس ختم شود، در آینده شاهد فاجعه‌ای وحشتناک‌تر خواهیم بود. حکمی که برای این پدر صادر می‌شود باید به‌گونه‌ای باشد که بتواند جلوی تکرار دوباره این جنایت را بگیرد. بعد از آن، می‌توان در مورد شرایط پدر و دوست پسر رومینا صحبت کرد.

 

جامعه ما نیازمند داشتن نهادهای واسط بین کلانتری و خانه است

معصوم‌زاده: در این زمینه خوب است مشاوران و مددکاران به میدان بیایند. ما به شدت نیازمند داشتن نهادهای واسط بین کلانتری و خانه هستیم.

لازم است بدانیم که اعدام یک قاتل هزینه فراوانی ندارد اما برای راه‌اندازی نهادهای حمایتی به میلیاردها تومان بودجه نیاز است و از قصاص یک انسان به مراتب هزینه‌برتر خواهد بود.

باید مواظب باشیم سطح توقع مردم به اعدام مردی که دخترش را از دست داده و احتمالا همین الان درگیر شکنجه وجدان خویش است، تنزل پیدا نکند.

 

شیخ‌الاسلامی: فکر می‌کنید چه عواملی می‌توانست از وقوع این اتفاق پیشگیری کند؟

 

معصوم‌زاده: اگر نهادهای واسط بین کلانتری و خانه به شکلی عملیاتی و نه در حد سمبلیک، وجود داشتند، احتمالا این اتفاق طور دیگری مدیریت می‌شد. نمونه‌های مشابه این نهادهای حمایتی در بسیاری از کشورهای مترقی وجود دارد و امتحان خود را پس داده است.

 

شیخ‌الاسلامی: آموزش والدین هم اهمیت دارد و باید به نقش پیشگیرانه آموزش‌ها توجه کرد و حتی روی اینکه چه محتوای آموزشی برای والدین داشته باشیم هم باید کار کنیم.

 

باید روی فرهنگ خانواده‌ها کار کنیم و اطرافیان بدانند اجازه دخالت در زندگی دیگران را ندارند

ایوبی: در اینجا دو مساله وجود دارد. یک مساله این که باید تنبیه و مجازاتی برای پدر در نظر گرفته شود که بازدارنده باشد. این قانون که بچه ملک پدر است باید تغییر کند. دنبال مقصر گشتن تا حدی خوب است که ما ریشه‌ها و دلایل وقوع اتفاق را دریابیم اما بعدا باید روی این دلایل کار کنیم تا علل آن را از بین ببریم.

مساله بعدی این است که باید روی فرهنگ خانواده‌ها کار کنیم. در این موضوع، عموی دختر بسیار نقش داشت و حتی به پدر گفته بود من دخترت را می‌کشم و تو مراقب خانواده من باش. قتل رومینا فقط به دست پدرش صورت نگرفت بلکه عمویش و افراد دیگری که پدر را تحریک می‌کردند هم در قتل او نقش داشتند.

در جامعه ما باید حد و مرز خانواده‌ها مشخص شود و اطرافیان باید بدانند که اجازه دخالت در زندگی خانواده‌ها را ندارند.

 

خانواده‌ها باید بدانند که بچه‌ها ملک آنها نیستند

زن و مرد قبل از این که بچه‌دار شوند، باید بدانند که بچه‌هایشان ملک آنها نیستند و بچه قرار نیست آبروی آنها را بخرد.

باید به والدین یاد بدهیم که شما بچه‌ را به دنیا می‌آورید تا دوستش داشته باشید و او طوری که خودش دلش می‌خواهد زندگی کند. شما نباید اجازه بدهید اقوام و آشنایان در سرنوشت این بچه تاثیر داشته باشند و برای او تصمیم بگیرند.

death of romina ashrafi 20 - با چه راهکارهایی می‌توانیم از قتل هزاران رومینا اشرفی دیگر جلوگیری کنیم؟

معصوم‌زاده: همواره از تحصیل‌کردگانی که مجدانه و به‌شدت در انتظار کشته شدن پدر رومینا و وارد شدن یک داغ دیگر بر این خانواده هستند، این سوال را پرسیدم که آیا اگر همین پدر را در میدان شهر سر ببریم، اثر بازدارنده‌اش برای آینده بیشتر است یا آنکه به‌عنوان مثال یک قاضی با رویکرد عدالت ترمیمی او را مجاب کند که صدها ساعت در انجمن اولیا و مربیان مدارس مناطق محروم سخنرانی کند؟

 

شیخ‌الاسلامی: مساله ایدئولوژیک بودن جامعه ما و تابو بودن برخی از مسایل هم اهمیت دارد. اگر دختر یا پسری در سن نامناسب برای ازدواج، نیاز جنسی خود را بیان کنند ما چه راهکاری می‌توانیم پیش رویشان قرار دهیم؟

 

معصوم‌زاده: این انگ‌زدایی نیاز به ورود مددکاران و جدی گرفته شدن روانشناسی دارد.

 

دختر و پسرها در فاصله بلوغ تا ازدواج چگونه باید نیازهای جنسی‌شان را برطرف کنند؟

ایوبی: قبل از پاسخ دادن به سوال شما این سوال را می‌پرسم که افراد در فاصله سن بلوغ تا ازدواج باید چه کنند؟ اگر دختری در این فاصله، شرایط ازدواج نداشت باید چه کاری انجام دهد؟ آیا حق ندارد سکس داشته باشند؟  

به نظر من هم کشته شدن پدر دردی را دوا نمی‌کند و چه بسا باعث رواج خشونت هم می‌شود ولی در نظر گرفتن 10 سال حبس هم از نظر بنده تحت هیچ شرایطی عادلانه نیست.

 

در پیش گرفتن رویکرد عدالت ترمیمی، موفقیت بیشتری به همراه دارد

شیخ‌الاسلامی: من معتقدم با رویکرد عدالت ترمیمی موفقیت بیشتری خواهیم داشت.

 

معصوم‌زاده: برخی از محققین هم با نگرش شما موافقند. محققین به مرور به این نتیجه رسیدند که بزهکارانی که با عدالت انتقامی مواجه شدند، تغییر رفتار چشم‌گیری نشان ندادند. چند دهه است که بشر در حال حرکت از عدالت انتقامی به سمت عدالت ترمیمی است.

در این رویکرد، جلساتی کنترل شده زیر نظر متخصص و با حضور بزهکار و بزه‌دیده تشکیل می‌شود چون هر دوی این افراد از جهاتی قربانی یک سیستم هستند. از این رویکرد، نتایج شگرفی حاصل شده است. شکل کار هم شبیه به جلسات بالینی است.

وقتی در این جلسات، قربانی با بزهکار صحبت می‌کند و از تنش و حتی سال‌ها تحمل PTSD با او صحبت می‌کند، مجرم یا همان قربانیِ دوم ماجرا، معمولا خجالت می‌کشد و عمیقا پشیمان شده و حتی درصدد جبران بر‌می‌آید.

بزهکاران، خودشان هم قربانی یک بزه دیگر بودند و به‌نوعی شبیه یک بیمار هستند. وقتی این افراد درمان می‌شوند، عذاب وجدانی که سراغشان می‌آید موثرتر از شلاق و زندان است.  

در واقع، بزهکار نمی‌داند چقدر بزه‌دیده از بزهی که او انجام داده و از انجام آن لذت برده، رنج کشیده است. وقتی بزهکار، بزه‌دیده را در محیط کنترل شده و زیر نظر متخصص می‌بیند و نتیجه عمل خود را از زبان قربانی می‌شنود، این موضوع تاثیر زیادی روی او دارد.

به هر حال، به هر طرف ماجرا که نگاه می‌کنم، ضعف بسیار شدید نهادهای واسط و حلقه‌های مفقوده‌ای که بتوانند بین خانواده و نهادهای قضایی قرار بگیرند را حس می‌کنم.

 

به نهادهای شبه قضایی و شبه انتظامی با رویکرد مددکارانه نیاز داریم

ما به نهادهای شبه قضایی و شبه انتظامی نیاز داریم تا با رویکرد مددکارانه به مسایل ورود کنند اما قدرت مداخله‌گری هم داشته باشند، البته، نه مداخله‌گری با سلاح و قدرت قهریه.

امروز باید ذائقه قشر تحصیل‌کرده به جای اینکه معطوف به مطالبه کشتن پدر  باشد باید معطوف شود به مطالبه‌گری در این حیطه که سند بومی جایگزین سند ۲۰۳۰ که قرار بود نوشته شود هم‌اکنون در چه وضعیتی است؟ نهادهای میانجی‌گری هم اکنون در چه وضعیتی قرار دارند؟ مشاوره‌های خانواده و اورژانس‌های اجتماعی تا چه حد در دسترس روستاییان هستند؟

 

مشکل همیشگی تامین بودجه

شیخ‌الاسلامی: مساله‌ای که وجود دارد، تامین هزینه این نهادهاست. الان اگر بودجه وجود داشته باشد این نهادها قابل راه‌اندازی هستند و می‌توانند خدمات ارایه دهند اما اگر حمایت بودجه‌ای نباشد، امکان راه‌اندازی این نهادها وجود ندارد.

از طریق فرهنگ‌سازی و همچنین، با قانع کردن متهم (البته نه با اجبار بلکه مجاب شدن او در طی یک گفتگو) می‌توان ترتیبی اتخاذ کرد تا افرادی که نیاز به حضور در نهادهای حمایتی دارند، با رضایت خود در این نهادها حاضر شوند.

 

تجربه‌های آمریکا و انگلستان در خصوص نهادهای میانجی‌گری

معصوم‌زاده: در آمریکا چیزی حدود 80 درصد از پرونده‌های ارجاعی به نهادهای میانجی‌گری بسته می‌شوند. در انگلستان هم موسسه‌های خیریه‌ای وجود دارند که وقتی والدین با فرزندانشان دچار تعارض می‌شوند، با این موسسه‌ها تماس می‌گیرند و حمایت‌های فوری دریافت می‌کنند. وجود این نهادهای مردمی تاثیر زیادی در کاهش مشکلات دارد.

 

خاتمی‌فر: موضوعاتی که جامعه را آبستن اتفاقات ناگوار این‌گونه و حتی بدتر و تلخ‌تر از آن کرده عبارتست از خرده فرهنگ‌های همچنان حاکم و نادرست در این باره، تعصب نادرست و بدفهمی والدین درباره روابط دختران و پسران، خطا و ‌اشتباه فرزندان، مقررات و مفاهیم کش‌دار و تفسیربردار که در بستر ذهنیت‌های معلول سیاست‌گذاران کلان شکل گرفته است.  

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *