نگاهی به ابعاد روانشناختی خشونت در جامعه به بهانه قتل یک طلبه همدانی

قتل طلبه همدانی

گاهی تقصیر را به گردن سلبریتی ها می اندازند و خواستار محاکمه مهناز افشار و پرویز پرستویی و امثالهم می‌شوند و گاهی نوک پیکان تقصیرات را متوجه دولت می کنند. عده ای هم پیدا می شوند که از بروز این قتل ها ابراز خوشحالی می کنند که این مساله نیز پیام های روانشناختی خاص خود را دارد.

حجت الاسلام محمد معصوم زاده؛ روانشناس در یادداشتی پیرامون ابعاد روانشناختی خشونت در جامعه به بهانه قتل یک طلبه همدانی نوشت:

1. عروس معاون وزیر اسبق ارشاد، رسانه بزرگی در اختیار دارد. او شایعه ای را منتسب به یک روحانی شمالی می کند؛ جو جامعه ملتهب می شود و یکی از اوباش همدان یک روحانی همدانی را قتل می رساند!

2. شایعاتی در مورد سوء استفاده اخلاقی یک پزشک از یک بیمار در حال فوت منتشر می شود؛ فردی در اردبیل با چاقو یک پزشک را به قتل می رساند!

3. یک معلم در سیستان و بلوچستان و یک وکیل در یک استان دیگر به ضرب گلوله کشته می شوند و … .

به عنوان یک روانشناس از ما روانشناسان در این زمینه ها مکررا سوال می شود. گاهی تقصیر را به گردن سلبریتی ها می اندازند و خواستار محاکمه مهناز افشار و پرویز پرستویی و امثالهم می‌شوند و گاهی نوک پیکان تقصیرات را متوجه دولت می کنند. عده ای هم پیدا می شوند که از بروز این قتل ها ابراز خوشحالی می کنند که این مساله نیز پیام های روانشناختی خاص خود را دارد.

من فکر می کنم مغفول ترین جنبه ای که حتی شاید کمتر از یک درصد جامعه به آن می‌پردازد مبحث تربیت و اخلاق در جامعه و مبحث چرایی تولید و پرورش چنین افرادی در یک جامعه اسلامی است. باید توجه داشته باشیم که تربیت و شخصیت افراد در جامعه یک شبه شکل نمی گیرد.

ما هیچ ارادتی به سلبریتی ها خصوصاً آن دسته سلبریتی هایی که خود را به صاحبان قدرت و سیاست نزدیک کرده اند نداریم. اما در عین حال باید قبول کرد که وسوسه های یک شبه یک دختر به ظاهر هنرمند نمی تواند در دل کسی که شخصیت سالمی داشته باشد رخنه ای به این عظیمی ایجاد کند؛ رخنه ای که از او یک قاتل بسازد.

در دنیای تربیت و روانشناسی اختلالات شخصیت متعددی شناسایی شده‌اند و این اختلالات در نتیجه ضعف تربیت در دوران کودکی و نیز ضعف شناخت والدین و معلمین می توانند تشدید شوند. برخی از این اختلالات شخصیتی باعث به وجود آمدن شخصیت های ضد اجتماعی یا شخصیت های مرزی می شوند. دارندگان این قبیل اختلالات با تکانشگری و شتاب به شکلی عجولانه اقدامات خشن و حساب نشده ای انجام می دهند.

به این نکته هم توجه داشته باشیم که بیش از 90 درصد قتل ها در کشور بدون برنامه ریزی قبلی است. به بیان راحت تر باید هشدار بدهم که صدها قاتل مثل حاجیلو هم اکنون در حال شکل گیری هستند و صدها خواننده لس آنجلسی و سلبریتی داخلی در حال شکل دهی به شخصیت آنانند.

ما باید نشانه های هشدار دهنده را قبل از بروز خود بحران بشناسیم و جلوی شکل‌گیری قاتل های بعدی را سد کنیم. باید برای یک بار هم که شده جدا از اینکه چه فردی کشته شده است و اینکه آیا مقتول فردی از صنف ما هست یا نیست و آیا مقتول فرد مورد علاقه ما بوده است یا خیر به اصل ماجرا بپردازیم.

برای کاهش خشونت در جامعه:

  • باید از مهدکودک ها شروع کرد
  • باید همه شهروندان ایرانی شناسنامه ای روانشناختی داشته باشند
  • روانشناسان لازم است مورد قبول جامعه قرار بگیرند
  • خدمات روانشناسی مورد حمایت بیمه قرار گیرد
  • در تمام مدارس مربیان زبده و کارآموخته تعلیم و تربیت حضور فعال و نه سمبلیک داشته باشند
  • اوقات فراغت کودکان و نوجوانان به جای بطالت یا موءانست با رفقای ناباب و یا غرقه شدن در مصرف الکل یا افراط در موسیقی های غیر مفید و دخانیات باید غنی سازی شود
  • هنر های مفید همراه با مطالعه و کتابخوانی و کسب اطلاعات خوب و سرودها و بازی های مفرح و مسائل اخلاقی از دوران کودکی به درستی ترویج شود

ما باید بپذیریم که در کارهای ریشه ای ضعیف عمل می کنیم. اگر برای تربیت صحیح شهروندان از همان ابتدای کودکی ارزش بیشتری قائل شویم به یقین شاهد اتفاقات ناگوار کمتری خواهیم بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *