نشانههای مردی که بیش از حد به مادرش وابسته است؛ چگونگی رفتار با این مرد وابسته
تحمل مرد وابسته به مادر، کار آسانی نیست و بسیاری از زنان نمی توانند با چنین مردی زندگی راحتی داشته باشند، اما باید بدانید که بین دلبستگی و وابستگی تفاوت وجود دارد.
موسسه خانواده سلامت بنیان- این که یک مرد، مادرش را دوست داشته باشد و به او احترام بگذارد، نه تنها بد نیست، بلکه ویژگی بسیار مثبتی هم هست و نشان از درک و شخصیت بالای او دارد. با این حال، بعضی از مردان دارای وابستگی مرضی به مادر خود هستند، بهطوریکه، مادرشان در تمام ساحات زندگی آنها دخالت دارد. موضوع وقتی بغرنجتر میشود که چنین مردی ازدواج میکند و این وابستگی، مشکلات زیادی را در زندگی زناشویی او به وجود میآورد. در این زمینه، با مینا ایوبی، روانشناس و مشاور خانواده گفتگو کردهایم که مشروح آن را پیش رو دارید.
برای این که بدانیم یک مرد به مادرش وابسته است یا خیر، ابتدا باید تعریفی از وابستگی و تفاوت آن با دلبستگی داشته باشیم.
وابستگی یعنی به فرد یا یک شیء به حدی علاقمند باشیم که این علاقه، حالت مرضی به خود بگیرد و اگر آن فرد یا شیء نباشد، حالمان بد شود. به عبارت دیگر، وابستگی نوعی خودخواهی مرضی است، یعنی من کسی را میخواهم و اصلا مهم نیست که خودم یا او به دلیل این وابستگی چه آسیبی میبینیم، به هر حال، من نمیتوانم بدون او زندگی کنم. وابستگی به موادمخدر یا الکل نیز از همین جنس است.
تفاوت دلبستگی با وابستگی این است که در دلبستگی، ما یک انسان یا یک شیء را دوست داریم و حتی اگر در دسترس ما نباشد، باز هم امنیت داریم. در دلبستگی، منفعت خاصی وجود ندارد و ما فقط از نظر عاطفی به آن آدم یا شیء علاقمند هستیم.
زنان نباید توقع داشته باشند شوهرشان، مادر را از زندگی خود حذف کند
به این نکته هم باید توجه داشت که بعضی از دختران وقتی ازدواج میکنند توقع دارند که همسرشان ارتباط با خانواده و بهویژه مادرش را به کلی حذف و او را جایگزین کند. در این شرایط، نمیتوانیم بگوییم مردی که نمیخواهد این کار را انجام دهد به مادر و خانوادهاش وابسته است، بلکه خانم توقع اشتباهی دارد.
چنین زنی میخواهد وابستگی مرد را از مادرش بگیرد و به خودش منتقل کند. این در حالی است که اگر زنی به بلوغ عقلی، روحی و عاطفی رسیده باشد، میداند که اولین زن زندگی همسرش، مادر او بوده است. درست مثل یک دختر که اولین مرد زندگیاش، پدرش بوده است. بالطبع، ارتباط عاطفی مادر با پسر و پدر با دختر را نمیشود بعد از ازدواج حذف و همسر را جایگزین پدر و مادر کرد.
علایمی که نشان میدهد یک مرد به مادرش وابسته است
مرد وابسته، نشانههایی دارد که قبل از ازدواج هم به خوبی خود را نشان میدهد و دخترانی که در مرحله انتخاب همسر قرار دارند، باید به این نشانهها توجه کنند.
مثلا چنین مردی در صحبتهایش بهصورت مکرر از کلمه «مامانم» استفاده میکند. او با مادرش زیاد تلفنی حرف میزند، از مادرش زیاد اجازه میگیرد و مدام به او اطلاعات میدهد. چنین مردی در ابتدای آشنایی برایش اهمیت زیادی دارد که زودتر شما را با مادرش آشنا کند تا ببیند که مادرش شما را تایید میکند یا خیر.
در انتخابهایی که مرد وابسته انجام میدهد، مادرش در اولویت قرار دارد. مثلا موقعیتی را در نظر بگیرید که چنین مردی میخواهد با نامزدش بیرون برود، در همین حین، مادرش زنگ میزند و کار چندان مهمی هم ندارد، اما او دست و پایش را گم میکند و نامزدش را به سرعت به منزل میرساند تا زودتر سراغ مادرش برود.
برخی از مردان نیز، وابستگی مادی زیادی به مادرشان دارند، یعنی مادرشان باید از هر پولی که درمیآورند یا حقوقی که میگیرند یا هر خرجی که میکنند، اطلاع داشته باشد.
برخی از این مردان میگویند این موارد، نشانههای وابستگی آنها به مادرشان نیست، بلکه آنها تنها به مادرشان احترام میگذارند. اما برخی دیگر، به صراحت درباره وابستگی به مادرشان حرف میزنند و مثلا میگویند خط قرمز من مادرم است، من بدون مادرم نمیتوانم زندگی کنم و غیره.
در چه شرایطی، رفتار مرد طبیعی است و نشانی از وابستگی ندارد؟
باید به این نکته توجه داشته باشید که اگر مرد، مادرش را دوست دارد، هفتهای یکبار به او زنگ میزند یا روزی یکبار با او تلفنی صحبت میکند، اما اولویت رفتاری و تصمیمگیری او، همسرش است، شرایط نرمال است.
مثلا وقتی زن شام درست کرده و میخواهد با همسرش تنها باشد، اما مادر همسرش تماس میگیرد و کار فوری هم ندارد، مرد برنامه همسرش را به هم نمیزند تا سراغ مادرش برود. یا مثلا اگر مادر و همسر، هر دو به پزشک نیاز دارند، مرد باید در چنین شرایطی به همسر خود اولویت بدهد.
در اینجا بحث دوست داشتن مطرح نیست، بلکه مساله مهم، اولویت است. بعد از ازدواج، اولویت هر زن و مردی، همسرش خواهد بود، سپس بچهها و در درجه بعد، خانواده قرار دارند.
اگر شوهر شما از حریم شخصی خانوادهتان دفاع میکند، اطلاعاتی از تصمیمگیریهای شما به خانوادهاش نمیدهد، در رابطه با تصمیمگیریهای خانوادگی شما از خانوادهاش نظر نمیخواهد، اما در عین حال، مادرش را دوست دارد و مثلا میخواهد از هر سه، چهار باری که با شما بیرون میرود، یکبار هم مادرش بیاید، رفتاری طبیعی دارد. شما در چنین شرایطی باید خوشحال باشید و بدانید که وقتی همسرتان برای مادرش احترام قائل است، شما هم بهعنوان یک زن، برایش ارزشمند هستید.
مرد وابسته اگر طبق نظر مادرش رفتار نکند، احساس عذاب وجدان خواهد داشت
در مقابل، مردی که به مادرش وابسته است در مورد تمام تصمیمگیریهای زندگی از مادرش نظر میخواهد و حتی درباره مسایل خصوصی مانند این که چقدر حقوق میگیرد، خرجش چقدر است و با چه کسانی رفتوآمد میکند به او اطلاعات میدهد.
اگر زن نسبت به این رفتارهای شوهرش اعتراض داشته باشد، او میگوید مادرم پیر است، زحمت مرا کشیده، باید به حرف مادرم گوش دهیم و به او احترام بگذاریم و غیره. حواستان باشد که چنین مردی با این صحبتها و توجیهها، ناخودآگاه، شما را هم به مادرش وابسته میکند.
معمولا الگوی دلبستگی سالم در این مردان شکل نگرفته و احساس میکنند تمام مسایل زندگیشان باید تحت نظر مادر باشد. وابستگی این مردان به حدی عمیق است که اگر طبق خواسته مادر رفتار نکنند، احساس گناه شدیدی به آنها دست میدهد و بار وجدانی بسیار بالایی را تجربه میکنند.
جالب است بدانید که معمولا بچههای اول و آخر یک خانواده، وابستهتر از سایر بچهها هستند و مادر نیز توقع بیشتری از آنها دارد.
تیپ شخصیتی مادران چه تاثیری در وابسته شدن پسرانشان دارد؟
ذکر این نکته هم لازم است که ویژگی شخصیتی مادران در این زمینه تاثیر دارد. برخی از مادران معتقدند که مرد بودن، نوعی قدرت است و مادری که پسر دارد، مادر خاصی است. چنین مادری فکر میکند مالک پسرش است و خود را به او وابسته میکند. این وابستگی بهگونهای میشود که در مراحل رشد به بچه احساس گناه میدهد. مثلا بچه احساس میکند اگر بیرون غذا بخورد، مادرش ناراحت میشود یا اگر نمره خوبی نگیرد، مادرش عذاب میکشد و دیگر مادر او نیست.
این رفتارها و احساسات تا بزرگسالی ادامه پیدا میکند و در زمان ازدواج بغرنجتر میشود. مثلا مادر به پسرش میگوید اگر با زنی که من میخواهم ازدواج نکنی، تو را نفرین میکنم و غیره.
این رفتارها باعث وابستگی مرضی مرد به مادرش خواهد شد، طوریکه، مرد احساس میکند که اگر جایی به مادرش نه بگوید، به او بی احترامی کرده و نفرین خدا شامل حالش میشود. تغییر این باور خیلی سخت است، مگر این که خود مرد به این نتیجه برسد که زندگیاش دارد از دست میرود و لازم است در رفتارش تغییر ایجاد کند. متاسفانه، مردان وابسته به اندازهای درگیر این مشکل هستند که در چنین شرایطی، همسرشان را کنار میگذارند. خیلی کم پیش میآید که مردان وابسته نزد مشاور بیایند و بخواهند خودشان را تغییر دهند، چون احساس میکنند رفتارشان طبیعی و انسانی است.
نکته مهم دیگر این که معمولا چنین مادرانی، از پسرشان حمایت مالی میکنند تا او بیشتر وابسته شود. این ترفند هم جواب میدهد و پسر بیشتر جذب مادرش میشود، چون در غیر این صورت، حمایتهای مالی قطع خواهد شد.
همسر مرد وابسته به مادر باید چه رفتاری داشته باشد؟
اگر چنین رفتارهایی را از همسرتان میبینید، به هیچ وجه توصیه نمیکنم که با مادر همسرتان در یک جا زندگی کنید، چون در این صورت، ابدا حد و مرز مشخصی نخواهید داشت.
این نکته را نیز به خاطر داشته باشید که با قطع ارتباط با مادر همسرتان به هدف خود نمیرسید و رفتار شوهرتان اصلاح نمیشود. چون در این شرایط، اولین کسی که همسرتان او را کنار میگذارد، شما هستید، نه مادرش.
بهتر است با عصبانیت و پرخاش در مورد مادر همسرتان حرف نزنید. یادتان باشد اگر همسرتان دچار این مشکل است، اگر شما حتی یک ایراد کوچک از مادرش بگیرید، این احساس به او دست میدهد که میخواهید مادر را خراب کنید و خودتان را جا بیندازید.
پیشنهاد ما به خانمهایی که درگیر این مشکل هستند این است که با مادر شوهر ارتباط داشته باشند و به او احترام بگذارند، اما مرزهایشان را مشخص کنند. مثلا اگر مادر شوهر نظری درباره فرم لباس شما یا فرزندپروریتان میدهد با احترام تمام، کاری که خودتان صلاح میدانید را انجام دهید. اگر حس میکنید مثلا تربیت فرزندتان دارد زیر دست مادر همسرتان میرود، نیاز است که یک اقدام اساسی مثل رفتن به مشاوره انجام دهید و از همسرتان بخواهید به جلسات مشاوره بیاید تا تغییری در رفتارش ایجاد شود.
به خاطر داشته باشید که این نوع وابستگی، مرضی است و شما بهتر است ارتباط عاطفیتان را به قدری با همسرتان قوی کنید که جای امن او، شما باشید. البته، حواستان باشد که شما قرار نیست جای مادر را پر کنید. شما همسر شوهرتان هستید و نباید به این فکر باشید که او را از یک وابستگی جدا کرده و دچار یک وابستگی دیگر نمایید.
سعی کنید با احترام و منطق، جایگاه همسر بودنتان را داشته باشید و به تدریج، همسرتان را نسبت به ویژگیهای مثبتش، آگاه کنید. مثلا وقتی همسرتان مستقل تصمیم میگیرد یا در مقابل مادرش از خودش دفاع میکند، این رفتار را پر رنگ کنید و بگویید که چقدر خوب است وقتی با احترام میتوانی این تصمیم را بگیری و اجازه نمیدهی که کسی در کارت دخالت کند. وقتی اینگونه صحبت کنید، همسرتان متوجه میشود که هدف شما پرخاشگری به خانوادهاش نیست، بلکه میخواهید یک زندگی مستقل داشته باشید.
اگر در این زمینه با همسرتان یک رابطه عاطفی بدون پرخاش و تنش داشته باشید، اطمینان او نسبت به شما جلب میشود. در واقع، اگر رفتار شما پخته باشد، همسرتان به مرور متوجه میشود که شما نمیخواهید او را از مادرش جدا کنید و به تدریج به حرفهای شما هم گوش میدهد.
خیلی وقتها شما فقط میتوانید همسرتان را آگاه کنید، نه این که او را تغییر دهید. مثلا در مورد انتخاب شیرخشک برای فرزندتان، میتوانید بگویید من از دکتر سوال کردم و او فلان شیر خشک را توصیه کرد. نظر مادرت هم روی فلان برند است. اگر میخواهی، خودت هم از چند نفر در این رابطه سوال کن تا در نهایت، کاری را انجام دهیم که به صلاح فرزندمان است. حتی اگر در نهایت به این نتیجه برسیم که نظر مادرت به صلاح است، همان کار را انجام میدهیم. به این ترتیب، همسرتان متوجه شود که شما خصومتی با مادرش ندارید.
وقتی مرد حاضر نیست به مشاور مراجعه کند، چه کاری انجام دهیم؟
گاهی وابستگی مرد به مادرش به قدری زیاد است که زن هیچ اختیاری در زندگیاش ندارد و حتی مدل لباس پوشیدن، غذا خوردن و رفتوآمد او تحت نظر مادر همسرش است. در چنین شرایطی، زندگی خیلی سخت میشود و لازم است به مشاور مراجعه کنید. حتی اگر همسرتان حاضر به شرکت در جلسات مشاوره نیست، خودتان به تنهایی مراجعه کنید تا حداقل، خودسازی درون خودتان اتفاق بیفتد.
ما مشاوران وقتی میبینیم که همسر به هیچ وجه حاضر به همکاری نیست، به خانمها پیشنهاد میدهیم که روی رشد و پیشرفت خودشان، وقت گذراندن با دوستان و گسترش ارتباطات اجتماعی در چارچوب خانواده، تمرکز داشته باشند. به عبارت دیگر، به جای این که روی مشکلات همسر و مادر همسرتان تمرکز کنید، برای خودتان وقت بگذارید و به فکر پیشرفت خودتان باشید. در چنین شرایطی، همسرتان وقتی میبیند تمرکز شما از روی وابستگی او به مادرش برداشته شده است، رفتار خود را به شکل ناخودآگاه تغییر میدهد.
آیا وابستگی مرد به مادرش درمانپذیر است؟
وابستگی مرد به مادرش قابل درمان است، ولی به شرطی که پایههای فکری و رفتاری درست چیده شده باشد و آنقدر به مرد آگاهی دهیم که باور کند مشکل دارد و نیاز است که برای درمان آن مراجعه نماید.
اگر مرد به این باور برسد و با درمانگر همکاری کند، قطع به یقین قابل درمان است، اما روند درمان این مشکل، طولانیمدت خواهد بود. دلیلش هم این است که در فرهنگ ما، گوش دادن به حرفهای مادر جا افتاده و بعضی از مردان احساس میکنند اگر به مادرشان نه بگویند، به او بی احترامی کردهاند و در نتیجه، دچار عذاب وجدان میشوند.
مطلب مرتبط:
مقصر اصلی مادرانی هستند که فرزنان بی عرضه تربیت می کنند. باید از بچگی به فرزندان نوعی استقلال فکری داده شود