الگوهای نادرستی که والدین درباره شغل آینده به فرزندان خود یاد میدهند
موسسه خانواده سلامت بنیان- سمیرا فرزان، کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی و مشاور کودک، بارها اتفاق افتاده است که والدین برای اینکه کودک خود را به شغل مناسب سوق دهد و معایب مشاغل دیگر را نشان دهند و کودک را وادار به درس خواندن کنند، با روشهای نادرست، مشاغل را به او معرفی میکنند.
مثلا بعضی از والدین در خیابان یک رفتگر را به کودک خود نشان میدهند و بعد به او میگویند اگر درس نخوانی مثل این آقا رفتگر میشوی و خیابانها را جارو میزنی! یا نگاه آن آقای بنا را که سیمان و آجر حمل میکند. اگر درس نخوانی مثل او بنا میشوی.
نگاه کن به مکانیک که سر و صورتش پر از روغن و سیاه است. اگر درس نخوانی مانند آن مکانیک همیشه صورتت کثیف و روغنی میشود. نگاه کن به شاطر نانوایی، اگر درس نخوانی باید مثل او وسط تابستان هم کنار تنور داغ بایستی و همیشه پیراهنت از غرق خیس باشد.
نگاه کن آن مردها که از شهرداری زبالهها را جمع آوری میکنند و همیشه بوی بد زباله میدهند، اگر درس نخونی همیشه باید مانند آنها بوی بد بدهی. نگاه کن به آن کارگرها که چطور وسایل سنگین رو به دوش میگیرند و حمل میکنند، اگر درس نخوانی مثل آنها همیشه کمردرد میگیری.
نگاه کن به پدر دوستت یا فامیلهایی که کارمند هستند و مدت زمان طولانی کار میکنند اما یک خانه و ماشین درست و حسابی ندارند. با این طرز درس خواندنت تو هم مثل آنها میشوی.
نگاه کن نگهبان ساختمان را که خانه سرایداری دارد و باید جلوی همه خم و راست بشود، اگر درس نخوانی مانند او همیشه سرت پایین باید باشد. نگاه کن پیک موتوری را که برای ما غذا آورد، اگر درس نخوانی مانند او همیشه سوار بر موتور سفارشات غذای دیگران را باید ببری.
نگاه کن راننده تاکسی را که شب و روز دنده عوض میکند و مسافران را به مقصدشان میرساند، اگر درس نخوانی مانند او شب و روز خسته میشوی. نگاه کن به آن بلیطفروش سینما که تنها کاری که از دستش برمیآید دادن تکه کاغذی به دست مردم است، اگر درس نخوانی اینگونه میشوی.
نگاه کن به مرد میوهفروش که جز فروختن میوه و کار کردن و سختگی کشیدن کار دیگری بلدنیست، اگر درس نخوانی مانند او میشوی.
نگاه کن به صندوقدار فروشگاه که کارش جمعآوری پول اجناسی است که مردم میخرند، در حالی که خودش پول ناچیزی بدست میآورد، اگر درس نخوانی مانند او میشوی.
نگاه کن آن خیاط را که کارش لباس دوختن برای مردم است و چشمانش ضعیف و دستانش همیشه خسته است، اگر درس نخوانی مانند او میشوی.
نگاه کن آن نجار را که کارش شده بریدن چوب و درست کردن کمد و صندلی و وسایل چوبی برای دیگران و دستانش همیشه زخم و بریده است، اگر درس نخوانی مانند او میشوی.
در اینجا برای کودک این سوال پیش میآید که اگر رفتگر نباشد، چگونه خیابانها تمیز میشود؟ اگر نانوا نباشد پس نان مردم را چه کسی درست میکند؟ اگر خیاط نباشد پس مردم بدون لباس میمانند. اگر نجار نباشد پس کمد و میزتحریر و مبل نخواهد بود. اگر راننده تاکسی نباشد پس مسافران چطور به مقصد برسند؟
اگر بنا نباشد پس چطور خانهها درست میشوند؟ اگر نگهبان ساختمان نباشد دزدها زیاد میشوند. اگر کارگرها نباشند چگونه جابجایی وسایل خانه انجام خواهد شد؟
در یک کلام، اگر این مشاغل بد هستند، پس چرا وجود دارند و همه دکتر و مهندس یا دانشمند نمیشوند؟
همه شغل ها ارزشمند و قابل احترام هستند و باید به کودک بیاموزیم که همه انسانها براساس توانمندیهای جسمی و ذهنی که دارند به شغل هایی میتوانند دست پیدا کنند. سپس باید به او بگوییم که فرزندم همه سعی و تلاش خود را انجام بده تا از تمام استعدادهای ذهنی و جسمی خود برای بالندگی و سرافرازی خانواده و کشورت استفاده کنی.
به امید آن که همه شغل ها مورد احترام همه ملت عزیز ما باشند و همچنین کودکان عزیزمان در آینده باعث افتخار والدین خود شوند.
مطالب مرتبط: