با دخالت اقوام در تربیت کودکان چه برخوردی داشته باشیم؟
یکی از مشکلاتی که والدین دارند دخالت اقوام در تربیت کودکان و محبتهای بیش از حد آنهاست که باعث میشود بچهها لوس و سرکش بار بیایند.
موسسه خانواده سلامت بنیان- سمانه شیرلو؛ روانشناس، گاهی اوقات اقوام و بهویژه پدربزرگها و مادربزرگها در تربیت مدنظر والدین دخالت میکنند و با محبتهای افراطی خود باعث ایجاد اختلال در امر تربیت میشوند. در این مطلب میخواهیم درباره دخالت اقوام در تربیت کودکان صحبت کنیم.
اهمیت هماهنگی والدین در امور تربیتی
قبل از اینکه وارد بحث دخالت اقوام در تربیت کودکان شویم، بهتر است که بگویم در درجه اول، هماهنگی والدین در امور تربیتی، مهمتر از هر فاکتور دیگری است. پدر و مادر باید در تمامی امور تربیتی، فرزندپروری و قواعد و قوانین خانه با یکدیگر همسو و هماهنگ باشند. در این حالت تربیت فرزند امری پیچیده و سخت نخواهد بود و آرامش و آسایش نیز در خانه برقرار خواهد شد.
اما اگر والدین در موارد ذکر شده با یکدیگر اختلافنظر داشته باشند و هر یک بر ضد نظر و رفتار دیگری، اقدام کند، نه تنها تربیتی صحیح و طبق اصول صورت نخواهد گرفت بلکه کودک مانند عروسکی که هر دستش در دست یکی از والدین است، در میان آن دو کشیده میشود. که در این میان، بیشترین آسیب را کودک میبیند و در انتها تربیت او از دست هر دو والد خارج میشود. در آن زمان نیز اجرای اقدامات اصلاحی بسیار سخت و زمانبر خواهد بود.
برای شروع بحث اصلی که دخالت اقوام در تربیت کودکان است، فرض را بر این میگیریم که والدین با یکدیگر همسو و هم عقیده هستند و در خانه هیچ تناقض و تضاد تربیتی وجود ندارد؛ اما مشکلات از آنجا شروع میشود که کودک به منزل اقوام یا پدربزرگ و مادربزرگش میرود.
مشکلاتی که دخالت اقوام در تربیت کودکان برای بچهها بهوجود میآورد
وقتی کودک متوجه میشود در محیطی دیگر قوانین متفاوت است و آزادی عمل و تفریحاتش بیشتر و تنبیه و ممنوعیتها و رعایت کردنهایش کمتر است، ناخواسته و بهصورت کاملا طبیعی به محیط دوم علاقهمندی بیشتری پیدا میکند.
در چنین شرایطی، خانه برایش محیطی سخت و آزارنده خواهد شد، از والدین خود بدش خواهد آمد چون آنها سختگیرند. در این وضعیت، کودک فکر میکند پدر و مادرش او را دوست ندارند اما پدربزرگ و مادربزرگ یا اقوام واقعا به او علاقهمند هستند و اجازه میدهند هر کاری دوست دارد انجام دهد، تا هر وقت میخواهد بیدار بماند و هر چه دوست دارد بخورد یا نخورد.
در نتیجه دخالت اقوام در تربیت کودکان، شرایطی پیش میاید که تربیت کودک از دست والدین خارج میشود و دیگر قوانین و قواعد خانه و والدین اهمیت و جلوهٔ خود را در دید کودک از دست میدهد و سرپیچی از امور تربیتی والدین آغاز میشود.
توصیههایی برای اقوام
در اینجا روی سخن ما دو بخش دارد: بخشی با پدربزرگ و مادربزرگها و دیگر اقوام کودک و بخش دیگر با والدین است.
توصیه ما به پدربزرگ و مادربزرگهای عزیز و اقوام کودک مانند خاله، عمه و … این است که تا حد امکان در امور تربیتی کودکی که والد دارد دخالت نکنند. حتی اگر والد شیوهٔ تربیتی نادرستی را در پیش گرفته، در خلوت و در نبود کودک با او گفتگو کرده و شیوهٔ صحیح را به او آموزش دهید و اگر به تفاهم نرسیدید میتوانید به یک روانشناس کودک مراجعه کرده و از او در این زمینه کمک بگیرید.
سعی نکنید با لوس کردن کودک و حذف قوانین تربیتی صحیح، محبت میان کودک و خودتان را بیشتر کنید زیرا این امر، در درازمدت هم به کودک هم به روابط خودتان با والدین او آسیب میزند. چه بسا ممکن است والدین از سر ناچاری رفتوآمدشان را با شما بسیار کم کنند تا تربیت فرزند از کنترلشان خارج نشود. یادتان باشد که هیچ کس تمایل به دخالت اقوام در تربیت کودکان ندارد، حتی خود شما دوست ندارید کسی در تربیت کودکتان دخالت کند.
توصیهای برای والدین
قبل از شروع دخالت اقوام در تربیت کودکان، خوب است اقدامات پیشگیرانه در این زمینه صورت گیرد. برای همین، قبل از آنکه دیگران قوانین و امور تربیتی شما را نقض کنند، در نبود کودک با آنها گفتگو کنید و کاملاً مسائل تربیتی خودتان را با آنها به اشتراک بگذارید و در بستری از احترام و درک متقابل از آنها خواهش کنید که در این امور دخالت نکنند و امور تربیتی شما را زیر سؤال نبرند. سپس برای آنها توضیح جامع دهید که نتیجه این امر چه خواهد بود.
یادمان باشد هیچگاه در حضور کودک، با دیگران بحث و مشاجرهای در این موارد را نداشته باشیم.
وقتی دخالت اقوام در تربیت کودکان تمامی ندارد، چه کنیم؟
با این حال، ممکن است اقوام با شما هماهنگ نشوند و بر سر موضع خود باقی بمانند. در این حالت باید برای کودک توضیح دهیم که قوانین خانه با قوانین محیطهای دیگر متفاوت است و از دیگران نیز بخواهیم که در مقابل کودک از والدین اجازه بگیرند و والد اجازه دهد و بگوید اشکالی ندارد و من اجازه میدهم؛ تا در این صورت کودک متوجه شود که این والدین هستند که به او آزادی میدهند و چون اینجا مهمانی است برایش آسان گرفتهاند، ضمن اینکه تعادل و توازن کاملاً حفظ شود.
با رعایت همهٔ این موارد، تنشها و آسیبهای وارده از سوی دخالت اقوام در تربیت کودکان و محبتهای افراطی آنها به حداقل ممکن میرسد و تربیت کودک از کنترل و خط اصولی و صحیح آن خارج نمیشود. در چنین شرایطی، والدین میتوانند با صرف انرژی و زمان بهینه، امور تربیتی درست را در دست بگیرند.
مطالب مرتبط: