خانم های خانه دار! این مطلب را بخوانید تا برنامه ریزی و مدیریت زمان بهتری داشته باشید

زمان1 - خانم های خانه دار! این مطلب را بخوانید تا برنامه ریزی و مدیریت زمان بهتری داشته باشید

یکی دیگر از کارهایی که سبب می شود زنان بهره وری بیشتری در کارهای خود داشته باشند توجه به نیازهای خانواده و داشتن برنامه منظم برای اعضای خانواده است. درک مادر از برنامه ریزی، زمان بندی و بهره وری زمان، نقش کلیدی در موفقیت دیگر اعضای خانواده هم دارد.

 

موسسه خانواده سلامت بنیان شیوا کریمی، مریم ایثاری؛ برنامه ریزی و مدیریت زمان نه تنها برای زنان شاغل بلکه برای زنان خانه دار نیز اهمیت بسیار زیادی دارد. آمار اشتغال زنان ایرانی در سه دهه اخير حول و حوش 10 تا 15 درصد بوده است و معمولا عدد 12 درصد برای این آمار اعلام می شود.

حتی اگر فرض کنیم بخشی از اشتغال زنان غیر رسمی بوده و از محاسبه دور مانده، باز هم با درصد اطمینان بالایی می توان تخمین زد که حدود 70 درصد از جمعیت زنان ایران شغلی ندارند و در صورت متأهل بودن، خانه دار نامیده می شوند. بنابراین در خانواده ها، نیروی در سن فعالیتی وجود دارد که در واقع خویش فرما است.

اصل مورد توجه برای کار و فعالیت این بخش از جامعه، نیاز آنان به خود برنامه ریز بودن است. بدین معنا که زنان خانه دار نیازمند مهارت برای هدف گذاری، برنامه ریزی و بهره وری زمان هستند. این مساله برای زنان خانه دار می تواند ارزش افزوده قابل توجهی برای خانواده ایجاد کند اما باید دانست این ارزش چگونه و با چه برنامه هایی باید ایجاد شود.

اهمیت آموزش مدیریت زمان به خانم های خانه دار

یکی از کارهایی که می تواند در این زمینه به خانم های خانه دار کمک کند آموزش مستمر آنهاست. خانم های خانه دار به عنوان همسر و مادر برای انجام امور روزمره ای که به طور معمول بر عهده آن هاست، اغلب از دانش تجربی ناقصی استفاده می کنند که از مادر به دختر، آن هم بدون برنامه و به طور اتفاقی منتقل شده است. به ویژه که در نسل اخیر مادران، معمولا این ذهنیت جا افتاده بود که در خانه پدری مسئولیتی در خانه نداشته و با ازدواج این مسئولیت را پذیرفته اند.

بنابراین می شود فرض کرد که زنان خانه دار جوان، معمولا آموزش مدونی در اموری مثل نحوه صحیح برقراری ارتباط با همسر، مهارت های زناشویی، بارداری و فرزندپروری، آشپزی و انجام امور روزمره خانه ندیده اند. بنابراین امور مربوطه با آزمون و خطا انجام می شود. این مسئله به مرور زمان ایجاد سرخوردگی و دلسردی کرده، در اموری مثل همسرداری و فرزندپروری خطاهای متعدد بروز کرده و مسئله ساز می شود و در امور روزمره خانگی برون سپاری کارها به عنوان یک راه حل در نظر گرفته می شود.

به تدریج با خانم های خانه داری مواجه می شویم که نه تنها ارزش افزوده کار خانگی ایجاد نمی کنند بلکه با بیکار ماندن و با سرگرم کردن خود با امور بی بازده  و عدم مدیریت زمان(مثل ساعت ها نشستن پای تلویزیون و ماهواره) زمینه ابتلا به انواع بیماری ها در خود را فراهم می کنند و نارضایتی خانواده را هم بر می انگیزند.

تغییر این رویه نیاز به کار فرهنگی و همچنین تدوین بسته های آموزشی کارشناسانه دارد. بسته هایی که زنان خانه دار را علاقه مند به یادگیری و آموزش کند و در عین حال تغییر محسوس در روند زندگی خانواده به وجود بیاورد.

تعارض های زناشویی ناشی از بی توجهی به مدیریت زمان

به مثال هایی که در ادامه می آید توجه کنید:

زوج جوانی، به علت ناسازگاری و عدم تفاهم به مشاور مراجعه کردند شوهر، کارمند یک اداره و خانم خانه دار بود. شوهر، همسرش را فردي بی مسئولیت، ولخرج و الکی خوش می دانست که جانش را به لبش رسانده بود و خانم هم شوهر را مردی بی عرضه و بی عاطفه که انتظار دارد کلفت در خانه داشته باشد، توصیف می کرد.

از خانم خواسته شد یک روز معمولی در هفته را شرح دهد. او گفت: “صبح حدود 10 و 11 از خواب پا میشم. بستگی داره شب تا کی بیدار مونده باشم. اگه ساعت 2 بخوابم 10 صبح بیدارم. صبحونه یه لیوان شیر می خورم اگه حوصله داشته باشم یه نیمرو یا یه کره و عسل هم کنارش. ناهار که شوهرم اداره است. من هم باید حواسم به وزنم باشه بنابراین ناهار درست نمی کنم.

یه خرده میرم توی شبکه های می چرخم ببینم بچه های گروه چی به اشتراک گذاشتن. اگه اون روز حوصله داشته باشم با دوستام قرار می گذارم. می ریم پاساژ گردی، پارک، آرایشگاه و … خلاصه تفریح دیگه. اگر هم حوصله نداشته باشم که خودم رو با موزیک و ماهواره و فیلم و سریال سرگرم می کنم.، البته سه روز در هفته هم بعد از ظهرها میرم باشگاه که رو فرم باشم، اینا همش تا شش عصره. چون معمولا شش عصر شوهرم خونه است و من باید خونه باشم.

به محض رسیدن غرولندش بلند میشه. چایی که نداریم! شام هم که خدا رو شکر خبری نیست؛ انگار من کلفت شم که صبح تا شب بپزم و بشورم و بسابم. بهش بارها گفتم که کور خوندی اگه فکر میکنی من میشم کلفت تا تو بری عشق و حالت رو با خوشگل ها بکنی. مگه من چمه؟! توی این دوره و زمونه زن باید حواسش به خودش باشه. یه خورده که از ریخت و هیکل بیفتی، آقا فيلش یاد هندستون می کنه!

مگه مادرامون خودشون رو پیر کردن، کسی قدر دونست؟ نه عزیزم. همیشه به چشم یه کلفت نگاهشون کردن. اصلا خودم رو میگم. همیشه مادر بیچاره ام بشور و بساب می کرد و ما هم طلبکار بودیم! زن باید قدر خودش رو بدونه. نباید خودش رو بی ارزش کنه. دو روز دنيا آدم باید خوش باشه و شاد زندگی کنه. زن گرفته، وظیفه شه یه زندگی راحت برام مهیا کنه. من که رو دست بابام نمونده بودم که این آقا منتش سر من باشه. توی خونه بابام از گل نازکتر نشنیدم، حالا این حال و روزمه!

صحبت های شوهر: همه می گفتن ازدواج که کنی سروسامان می گیری. البته من از اولش هم عقیده خودم این نبود. همیشه می گفتم ازدواج اونقدر دردسر داره که به این به اصطلاح سر و سامان گرفتن نمی ارزه! الان هم من توقع خاصی ندارم. فقط میگم روی اعصاب من راه نره، شاخ نشه برام آخه من می فهمم صبح تا شب علاف توی خونه می گرده زورش میاد یه چایی دم کنه، شام بخوره توی فرفش! بعدشم که هزار جور خرج می تراشه برای به زندگی به لا قبای دو نفره که ماه به ماه به زور میشه خرج و مخارج اولیه اش رو جمع کرد چه برسه به خاصه خرجی های خانم که جلوی دوستاشون آبرو دارن! بهش می گم می خوای اینجوری خرج کنی خودت برو سر کار، در بیار، خرج کن. میگه کور خوندی؛ برم صبح تا شب سر کار جون بکنم. شب تا صبح هم بیام خونه کلفتی کنم؟ روی پیشونی من چیزی نوشته؟

تغییر این سبک از زندگی و باورهای آن، نیاز به کار بلندمدت فرهنگی دارد و به سادگی انجام نمی شود.

خانم های خانه دار بهتر است حضور اجتماعی و فعالیت های فرهنگی داشته باشند

 حضور اجتماعی و فعالیت های فرهنگی یکی از کارهایی است که می تواند به زنان کمک کند در فعالیت خود برنامه ریزی و مدیریت زمان داشته باشند. زنان خانه دار معمولا از شبکه های اجتماعی در دنیای واقعی بیرون می مانند و مراودات آنها با افرادی خارج از دایره اقوام، دوستان و گاهی همسایگان به ندرت انجام می شود. همین امر باعث می شود به تدریج و در طول سالیان، آنان از چرخه اجتماعی و فرهنگی بیرون مانده و به نوعی عقب ماندگی دچار شوند که اثرات آن به ویژه در دوران نوجوانی و جوانی فرزندان، خود را آشکار خواهد کرد.

فرزندان، مادران خود را زنانی بی سواد و عقب مانده و بی خبر از جامعه فرض می کنند که به راحتی می توان دورشان زد و کار خود را کرد! برای پیشگیری از این فرایند، فراهم کردن زمینه مشارکت اجتماعی زنان به ویژه در قالب سمن ها بسیار مفید به نظر می رسد. با توجه به اینکه درصد زنان دارای درجه کارشناسی در سال های اخیر بیشتر هم شده، می توان از قدرت فکری، خلاقیت و کار این نیروها در سمن ها استفاده کرد. بدین ترتیب هم بخشی از بار از دوش دستگاه های دولتی برداشته می شود و هم زنان بخشی از وقت خود را صرف فعالیت اجتماعی مفیدی کرده اند که به آنان احساس مثمرثمر بودن و به روز بودن را هم می دهد.

داشتن برنامه منظم برای اعضای خانواده

یکی دیگر از کارهایی که سبب می شود زنان بهره وری بیشتری در کارهای خود و مدیریت زمان داشته باشند توجه به نیازهای خانواده و داشتن برنامه منظم برای اعضای خانواده است. درک مادر از برنامه ریزی، زمان بندی و بهره وری زمان، نقش کلیدی در موفقیت دیگر اعضای خانواده هم دارد. اگر مادر بتواند برنامه ای ثابت و هماهنگ با دیگر اعضای خانواده تدارک ببیند بسیاری از تنش های کوچک که ممکن است به مشکلات بزرگتر منتهی شوند، برطرف خواهند شد.

به این مثال توجه کنید:

مادری میانسال با دو فرزند جوان، از بی در و پیکر بودن خانه می نالید و در توصیف این وضعیت می گفت: دیگه دارم سر سام می گیرم. انگار خونه نیست، جنگله. هر کی هرچی میخوره میریزه همون جا و میره دنبال کار خودش. اتاقاشون که نگو و نپرس. هروقت مهمون میخواد بیاد باید تن و بدنم بلرزه. روز مهمونی دو تا کارگر می گیرم و خودم هم مثل چی! جون می کنم تا اوضاع مرتب بشه!

فشار روانی که به مادر وارد می شد، به تدریج او را فرسوده کرده بود. با کمی پرس و جو مشخص شد مادر هیچ برنامه مشخصی برای خوردن غذا و انجام امور خانه ندارد و همین موضوع باعث شده تا هر یک از اعضای خانواده، به دلخواه خودش، کارش را انجام دهد. پدر صبح سر کار می رفت و بدون صبحانه منزل را ترک می کرد. مادر حدود 8 صبح صبحانه را حاضر می کرد اما دخترش که دانشجو بود بنا بر برنامه درسی اش، ممکن بود بدون صبحانه به دانشگاه برود و یا تا ساعت ده و یازده برای صبحانه نیاید. پسر که در یک باشگاه ورزشی عصرها مشغول به کار بود، ساعت دوازده صبحانه و ناهار را یکی می کرد. همین رویه برای شام هم بود میزی که از ساعت 8 شب تا ۱۲ شب باید چیده شده می ماند تا هر کس هر وقت فرصت کرد، شامش را بخورد. در دیگر امور خانه هم فرق چندانی مشاهده نمی شد.

 

از مادر خواسته شد تا زمان مشخصی را برای هر یک از وعده های غذایی و همچنین انجام امور نظافت شخصی و منزل تعیین کند و سعی کند در روزهای اول در این زمینه سختگیر باشد تا اعضای خانواده به نظم عادت کنند. با همکاری پدر، رویه جدید به تدریح در خانه جا افتاد و به میزان بالایی از حس فرسودگی مادر کاسته شد.

اینگونه مسائل در نگاه اول کوچک و قابل اغماض شمرده می شود اما ادامه یافتن این روند در خانواده ها می تواند معضلات بزرگی ایجاد کند. معضلی مثل یک جامعه وقت نشناس! که ارزشی برای زمان و نظم قائل نیست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *