نگاهی که جوامع مختلف نسبت به بی بندوباری جنسی مردان دارند و نظر زنان در این رابطه
باور غالب این است که بی بندوباری جنسی مردان از سوی مردان دیگر محترم شمرده میشود، اما زنانی که چنین رفتاری دارند مستوجب سرزنش به حساب میآیند.
موسسه خانواده سلامت بنیان- تشویق اجتماعی مردان به بی بندوباری جنسی و تقبیح زنان در این زمینه، یکی از مسایل مربوط به فرهنگ جنسی است که در بسیاری از جوامع دیده میشود. در تحقیقی که روی 862 جامعه انجام گرفت، مشخص شد که ۸۳ درصد از این جوامع، مردان را مجاز به داشتن بیش از یک زن میدانند. این در حالی است که تنها در 4 جامعه، یعنی کمتر از 0.5 درصد، داشتن بیش از یک شوهر، برای زنان قابل قبول است.
در برخی جوامع، دسترسی به شرکای جنسی متعدد یکی از راههای نشان دادن قدرت، ثروت و موفقیت برای مردان است
چنین الگویی، فرمولبندی رایج مشاهده شده در جوامع غربی را میرساند که در آنها، مردی ایجاب میکند و انتظار دارد که مرد با هر چند زن که امکان باشد رابطه جنسی برقرار کند.
تصور عامه و الگوهای نقشی به برابری مردی با بی بندوباری جنسی یعنی ویژگی «جیمز باندی» که در آن مردان به تسلیم بی چون و چرای زنان در برابر او غبطه میخورند، تداوم میبخشد. دسترسی به تعدادی زیادی شرکای جنسی یکی از راههای نشان دادن قدرت، ثروت و موفقیت برای مردان است.
این انتظارات اجتماعی و تفکرات قالبی لزوما در رفتارها یا نگرشهای واقعی افراد منعکس نمیشوند. گستره تفاوتهای جنسیتی در رفتارها و نگرشهای جنسی گزارش شده، حتی در جوامع به ظاهر مشابه و در زمانهای نسبتا کوتاه، اختلاف فاحش دارد.
تفاوتی که بین جوامع مختلف در رابطه با رفتار جنسی وجود دارد
برای مثال، تحقیقات متعدد در مورد رفتار جنسی در بین دانشجویان دانشگاههای آلمان در طی ۳۰ سال (از اواخر دهه 60 میلادی تا اواخر دهه 90 میلادی) تغییرات قابل ملاحظه و پس از آن زمان، تغییرات اندکی را نشان میدهد.
جالب اینکه به ظاهر این رفتار زنان بوده که تغییر کرده است. چرا که، اینک زنان فعالیت جنسی را در سن پایینتر شروع و شركاء جنسی بیشتری از مردان را گزارش میکنند؛ درست عکس الگوی قبلی.
آغاز دیرتر رفتار جنسی در بین مردان نیز هنجاری در سایر جوامع است. تحقیقی که در نیوزیلند انجام شد نشان داد که در مقابل ۲۸ درصد پسران، ۳۲ درصد دختران پیش از ۱۶ سالگی رابطه جنسی داشتهاند. همچنین، در مقابل ۴۱ درصد مردان جوان، ۵۲ درصد زنان ۱۶ تا ۲۰ ساله نروژی رابطه جنسی را تجربه کردهاند.
به هر حال، به نظر میرسد که در سایر کشورها احتمال اینکه مردان در سنین پایینتر تجربه جنسی داشته باشند بیشتر است. در هنگکنگ دانشجویان مرد دانشگاه به احتمال بیشتر از دانشجویان زن گزارش میدهند که تجربه جنسی پیش از ازدواج داشته یا اینکه قصد انجام آن را داشتهاند.
در یونان، در یک پژوهش ملی در مورد دانشجویان دانشگاه، ۲۷ درصد دانشجویان پسر گزارش کردند که تاکنون رابطه جنسی نداشتهاند. این رقم در مورد دختران ۵۰ درصد بود.
نگرش به امور جنسی و رفتار جنسی نیز بین فرهنگها متفاوت است. روی هم رفته، ۷۲ درصد دانشجویان پسر و دختر یونانی نگرش سنتی به رفتار جنسی را تأیید میکردند و نظرشان این بود که رابطه جنسی با جنس مخالف از طریق ازدواج، مناسبترین و مطلوبترین الگوی رفتار جنسی است.
برعکس، دانشجویان آلمانی حتی با وجود اینکه رفتار جنسی خود را به یک رشته رابطه جنسی غیرهمجنس تکهمسری محدود میساختند، با این حال، هیچیک از دانشجویان پسر یا دختر علاقه زیادی به ازدواج نشان نمیدادند و پذیرش قانونی شدن روابط جنسی
با همجنس در بین آنها بالا بود.
این الگوهای متنوع رفتار و نگرش، گویای این است که انتظارات فرهنگی و اجتماعی در تعیین فعالیتهای جنسی مردان و زنان نقش عمده ایفا میکنند.
بی بندوباری جنسی مردان امری طبیعی نیست
زنگرایان این برداشت که بی بندوباری جنسی در بین مردان «طبیعی» است و بنابراین چنین کاری را اجتماع در مورد آنان بیشتر از زنان پذیراست، و این نظر را که مردان از «سایق جنسی» قوی و تقریبا غیرقابل کنترلی برخوردارند را مورد انتقاد قرار میدهند و استدلالشان این است که این دیدگاهها بیپایه و اساساند و به نفع مردان و به زیان زنان از آنها بهرهبرداری میشود.
مردان بهطور معمول، افرادی ناتوان از کنترل رفتار جنسی دیده میشوند، و این نگرش اشتباه، تا حدی است که رفتارهای تهاجمی، پرخاشگرانه، خشن و حتی مجرمانه که جنبه جنسی دارند تا حدودی قابل درک و پوزشپذیر تلقی میشوند.
باور غالب این است که بی بندوباری جنسی مردان از سوی مردان دیگر محترم شمرده میشود، اما زنانی که چنین رفتاری دارند مستوجب سرزنش به حساب میآیند.
توقعات صریح و تلویحی از نقش جنسیتی مردانه باعث میشود گزینشهای مردان را محدود سازد، همانگونه که در مورد زنان نیز توقعات فرق میکند. مردي سنتی، حداقل در برخی از تجلیاتش، توقعات روشنی را در مورد مرد از لحاظ پرداختن به رفتار جنسی تجاوزگرانه و فعالیتهای دیگری مانند هزینه کردن آزادانه، لاف زدن در مورد فتوحات جنسی و غیره قایل است.
مردی که نتواند به چنین توقعات اجتماعی تعریفشدهای عمل کند از سوی سایر مردان در معرض تمسخر و سرزنش قرار میگیرد.
باوری که میگوید مردان باید آغازگر فعالیت جنسی باشند
باور دیگری که وجود دارد این است که مردان باید آغازگر فعالیت جنسی باشند و شکل چنین فعالیتی را آنان تعیین میکنند. از سوی دیگر، معمولا پس از اوج لذت جنسی، مردان هستند که تصمیم میگیرند چه زمانی رابطه جنسی را تمام کنند.
چنین برداشتها و باورهایی، تمام رفتارهای جنسی از اولین مراحل آمیزش گرفته تا پایان آن را دربرمیگیرد. در واقع، انتظار این است که کسی که رابطه رمانتیک را آغاز میکند، کسی که خودمانی شدن جسمی را شروع میکند و غیره، مرد باشد. مردی که از اعتماد به عهده گرفتن چنین نقش هدایتگری برخوردار نباشد نه فقط در معرض این خطر است که نتواند یک رابطه خودمانی برقرار کند، بلکه هم خودش و هم دیگران، او را به شکل یک مرد مفلوک میبینند.
به این لحاظ، مردانی که این نقشها و ارزشها را درونی کردهاند، در جوامعی که هنجارهای اجتماعی برای زنان تغییر کرده است، نمیتوانند کنار بیایند. بنابراین، نقشهای سنتی جنسیتی در راستای محدودسازی و تخریب ویژگیهای جنسی مردان و زنان عمل میکنند.
خیانت زناشویی از سوی مردان، امری طبیعی محسوب نمیشود
بار دیگر لازم است ذکر شود که انتظارات فرهنگی راجع به نیاز جنسی بیشتر مردان، لزوما در نگرشهای فردی منعکس نمیشوند. این اندیشه را که برای مردان و نه زنان تا حدودی «طبیعی» است که بخواهند با افراد زیادی رابطه جنسی داشته باشند تحقیقات مربوط به خیانت در روابط زناشویی سست میکند و نشان میدهد که این موضوع با آسانگیری نسبت به ارزشهای جنسی، فراهم بودن فرصت برای فعالیتهای جنسی و سطح پایین ارضا در روابط، تبیین میشود. وقتی این متغیرها در نظر گرفته میشوند، دیگر تفاوتهای جنسیتی وجود ندارند.
در همین راستا، یک پیمایش ملی در مورد مردان و زنان آمریکایی نشان داد که خطرپذیری بالا در رفتار جنسی مثل آمیزش با شرکای جنسی متعدد، فعالیت جنسی حمایت نشده و یا اتفاقی به جای اینکه با جنسیت تبیین شود، میتواند با عوامل اجتماعی و فرهنگی تبیین گردد. اگر این احتمال وجود دارد که مردان بیش از زنان بیبندوبار رفتار کنند، بهخاطر تفاوت در فرصتهاست، نه در میل جنسی۔
بی بندوباری جنسی مردان برای زنان جذاب نیست
پژوهشهای متعدد نشان میدهند که مردان و زنان سطوح برابری از میل و لذت جنسی را گزارش میکنند. به علاوه، شواهد اندکی وجود دارد که زنان بی بندوباری جنسی مردان را جذاب تلقی نمایند.
در پژوهشی مربوط به دانشجویان دانشگاه آمریکا مشخص شد زنان، مردانی که شرکای جنسی متعدد دارند را طرد میکنند. پس بی بندوباری مردان برای زنان جذاب نیست.
مطالب مرتبط:
در جوامع مسلمان چطور است؟