اول عاشق شویم بعد ازدواج کنیم یا برعکس؟ دلایلی که نباید براساس آنها ازدواج کرد

چگونگی-انتخاب-همسر

سوالی که برای بسیاری از افراد پیش می آید این است که ابتدا باید عاشق شوند سپس ازدواج کنند یا برعکس؟ و این که اساسا چه زمانی باید وارد فاز عاطفی شد؟

به گزارش موسسه خانواده سلامت بنیان، در همایش ازدواج که چندی قبل در شهر تهران برگزار شد دکتر علی شیخ الاسلامی در رابطه با نکات مهمی که قبل از ازدواج باید مدنظر داوطلبین ازدواج قرار بگیرد صحبت کرد. در این گزارش به این نکات می پردازیم.

خودشناسی مقدمه ازدواج خوب است

برای ازدواج اول باید خودمان را بشناسیم. کسی که ضعف ها و ناتوانی ها و نقاط قوت خود را به خوبی نشناخته وقت ازدواجش نیست. پس مقدمه یک ازدواج خوب خودشناسی است و این مقدمه لازم است تا بتوانیم انتخاب آگاهانه و مناسبی داشته باشیم و در غیر این صورت انتخاب ما درست نخواهد بود و به یک زندگی پر تنش و دردسرساز تبدیل خواهد شد.

دلایلی که برای ازدواج مناسب نیستند

قبل از ازدواج باید از خودمان این سوال را بپرسیم که چرا می خواهم ازدواج کنم؟ اگر برای فرار از وضع موجود و سلطه پدر و مادر می خواهم ازدواج کنم باید بدانم که شکست در انتظار من است. اگر قصدم از ازدواج تنها به دست آوردن استقلال است باز هم ازدواج خوبی نخواهم داشت. ازدواج کردن برای التیام زخم یک رابطه شکست خورده نیز قطعا غلط است. به همین دلیل بعد از طلاق و شکست عاطفی 3 تا 6 ماه نباید وارد هیچ رابطه جدیدی شد. باید اجازه دهیم دوره سوگ سپری شود سپس به فکر ایجاد یک رابطه دیگر باشیم.

 اگر به دلیل فشار و اصرار زیاد خانواده بخواهیم تشکیل خانواده دهیم هم نمی تواند نتیجه مثبتی داشته باشد. بعضی از افراد به اجبار و زور والدین تن به ازدواج می دهند و این زندگی هم دچار مشکل خواهد شد. برخی نیز صرفا به دلیل فشار نیاز جنسی رو به ازدواج می آورد که این کار هم درست نیست. بعضی ها دلایل اقتصادی دارند و فکر می کنند اگر ازدواج کنند وضع مالیشان بهتر خواهد شد اما این دلیل هم دلیل مناسبی نیست. احساس تنهایی شدید و افسردگی دلیل برخی از افراد برای ازدواج است اما این دلیل هم درست نیست.

ازدواج قرار نیست ما را خوشبخت کند یا کمبودها و نقص های ما را پوشش دهد. ما اگر در زندگی مجردی نتوانیم انسان موفقی باشیم در زندگی متأهلی هم انسان موفقی نخواهیم بود.

اول عاشق شویم بعد ازدواج کنیم یا برعکس؟

بعضی از افراد فکر می کنند حتما باید عاشق شوند سپس ازدواج کنند ولی ما در علم روانشناسی چیزی به نام عشق نمی شناسیم. هر یک از ما در ضمیر ناخودآگاه خود ویژگی هایی را برای همسر ایده آل در ذهنمان طراحی می کنیم و با یک نگاه تصور می کنیم آن فرد همان ویژگی های مدنظر مرا دارد و عاشق او می شویم. اما این عشق از روی شناخت و آگاهی نیست و هیچ نتیجه ای جز شکست و تلخی در پی نخواهد داشت.

عشقی که براساس شناخت و آگاهی و در طول زندگی مشترک شکل بگیرد عشقی است که ما به رسمیت می شناسیم.

ویژگی های همسر مناسب

وقتی به خودشناسی رسیدیم و دلایل ازدواج را برای خودمان مشخص کردیم این سوال پیش می آید که با چه شخصی ازدواج کنم؟

در جامعه ما معمول است که افراد یک سری صفات مثبت را در ذهن خود ردیف می کنند و به دنبال یک انسان همه چیز تمام می گردند بدون این که به جایگاه خودشان توجه کنند. این مساله باعث می شود نتوانند انتخاب درستی داشته باشند. خودشناسی در اینجا به کار می آید چون ویژگی ها، شخصیت، باورها، سبک ارتباطی، سبک مدیریت اقتصادی، سبک خانوادگی و فرهنگی خودمان ملاک انتخاب همسر است. براساس این ویژگی ها می سنجیم که چقدر با طرف مقابل هماهنگی داریم و به هم نزدیک هستیم.

باید فاصله طرف مقابل را با خودمان بسنجیم نه با ایده آل ها و آرمان هایی که در ذهن داریم. فردی که بیشترین نزدیکی را با ما دارد و هم کفو ماست باید انتخاب شود نه شخصی که ویژگی ها و شرایط ایده آلی دارد که دور از شرایط ماست.

چه زمانی باید وارد فاز عاطفی شویم؟

این سوال برای خیلی ها وجود دارد که قبل از ازدواج باید به طرف مقابل احساسی داشته باشیم یا خیر؟ ازدواج یک انتخاب عقلانی است که قرار است در بستر احساس پیش برود. من وقتی با ویژگی های خودم انتخاب درستی انجام دادم می توانم سرمایه گذاری عاطفی و احساسی را آغاز کنم و پیش بروم اما قبل از انتخاب منطقی، رد و بدل کردن احساس و عاطفه درست نیست چون باعث ایجاد حجابی جلوی منطق و جلوگیری از انتخاب منطقی می شود.

کسی که در جلسه اول خواستگاری وارد فاز عاطفی می شود یا در خلال جلسات آشنایی پیام های عاشقانه می فرستد و خود را واله و شیدای طرف مقابل نشان می دهد قطعا مشکلات عاطفی دارد و زنگ خطری برای ماست.

مدت زمان مناسب برای شناخت عقلانی

برای آشنایی و شناخت عقلانی 4 جلسه 2 تا 3 ساعته کافی است و اگر بیش از این جلسات جلو برویم شناخت عقلانی ما بیشتر نخواهد شد. مهم این است که در این جلسات آشنایی گفتگوی هدفمند داشته باشیم و بحث های حاشیه ای و غیر مرتبط با زندگی مشترک نباید در این جلسات مطرح شود. در جلسات اولیه آشنایی ضرورتی ندارد که وارد ریز جزئیات علایق و سلایق شویم و باید به دنبال شناخت ابعاد شخصیتی، باورها و نگرش ها، سبک مدیریت اقتصادی، سبک ارتباطات، سبک تصمیم گیری، سبک خانوادگی و سبک فرهنگی طرف مقابل باشیم.

فاکتورهای فرعی ازدواج

سن، زیبایی، تحصیلات و شغل فاکتورهای فرعی هستند و نباید خیلی به آنها بها داده شود. گاهی فردی که دیپلمه است به دلیل نوع شخصیتی که دارد بعد از تشکیل خانواده حتی تا مرحله دکتری هم می تواند پیش برود اما شاید فردی که ثروت زیادی دارد اما بعد از مدتی به دلیل نداشتن مدیریت اقتصادی مناسب تمام ثروت خود را از دست دهد. پس اگر ملاک ما ثروت و تحصیلات باشد قطعا بیراهه رفته ایم.

اما و اگرهای صحبت از گذشته

یکی از سوالاتی که برای خیلی ها مطرح می شود این است که از گذشته خودم چه مواردی را باید برای طرف مقابل بیان کنم؟ پاسخ این است که آنچه در گذشته اتفاق افتاده و تمام شده و در زندگی مشترک ما هیچ تأثیری نخواهد داشت و در آینده هم مشخص نخواهد شد لازم نیست بیان کنیم. اما آنچه در گذشته اتفاق افتاده و در آینده مشخص خواهد شد یا اثری در زندگی مشترک ما خواهد داشت را باید بیان کنیم. اما جای بیان این مسایل جلسه سوم به بعد است تا قبل از ورود به فاز احساسات تصمیم بگیرد که آیا می خواهد ادامه دهد یا خیر.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *