چرا مردان کمتر از زنان هیجانات خود را ابراز می‌کنند؟

هیجانات

فرهنگ‌های مردسالار، به تسلط بر هیجانات به‌عنوان یک جنبه مثبت و با ارزش در مورد مردان نگاه می‌کنند.

موسسه خانواده سلامت بنیان- یکی از اصول اساسی مردی برتر که غالبا از مردان انتظار می‌رود این است که مرد باید قوی، ساکت و خوددار باشد. مرد نباید هیجانات خود را آشکارا ابراز کند، مرد نباید هیجانات خود را با دیگران در میان بگذارد و به هنگام ناراحتی هیجانی از دیگران کمک بخواهد.  

آن‌طور که از شواهد و تحقیقات برمی‌آید، مردان هیجانات خود، به‌ویژه هیجانات درونی منفی، مثل غصه و ماتم و هیجانات بیرونی مثبت، مانند عطوفت و دل‌رحمی را تا حد قابل ملاحظه‌ای کمتر از زنان ابراز می‌کنند.  

شواهد نشان می‌دهند که این تفاوت به جای اینکه زیست‌شناختی باشد، فرهنگی است. همین‌طور، نشان می‌دهد که این فقدان نسبی ابراز هیجانی، در کل، به زیان سلامت جسمانی و هیجانی مردان خواهد بود.

فرهنگ‌های مردسالار عدم ابراز هیجانات از سوی مردان را ارزشمند می‌دانند

لپتون یکی از مفسرانی است که تفکرات قالبی اجتماعی مرد غيرهیجانی را در مقابل زن هیجانی به تفصیل توصیف کرده است. او استدلال می‌کند که فرهنگ‌های مردسالار، به تسلط بر هیجانات به‌عنوان یک جنبه مثبت و با ارزش در مورد مردان نگاه می‌کنند.

هیجان - چرا مردان کمتر از زنان هیجانات خود را ابراز می‌کنند؟

در این فرهنگ‌ها، مردانی که هیجانات‌شان را آشکارا ابراز می‌دارند داغ ننگ ضعیف، زنانه و گاهی حتی همجنس‌خواه بودن را می‌گیرند. در مقابل، انتظار می‌رود زنان کنترل کمتری بر هیجانات خود داشته باشند. برای زنان، ناتوانی در ابراز هیجانی به‌عنوان گواهی بر غیرزن بودن و برخورداری از طبیعت خشن و ناهمدلانه تلقی می‌شود.

یک دو راهی فرهنگی که زنان در آن گیر افتاده‌اند

به عقیده لپتون، انگاره هیجانی بودن «طبیعی» زنان مفهومی است که بار فرهنگی پیچیده‌ای را با خود به همراه دارد. در یک سطح، هیجانی بودن، موضوعی مثبت تفسیر می‌شود که نشان از گرم و مراقبتی بودن و سایر صفات اجتماعی مثبت دارد. ولی در سطح بنیادی‌تر، این موضوع به‌صورت منفی تفسیر می‌شود و دلالت بر فقدان صفات بسیار با ارزش و از نوع مردانه خودکنترلی و تعقلی دارد.

به این ترتیب، زنان در یک دو راهی گیرافتاده‌اند که فرهنگ به وجود آورده است: ناتوانی در ابراز هیجانات به‌عنوان نمایانگری به حساب می‌آید که زنان نمی‌توانند آن چیزی که از آنان انتظار می‌رود را برآورده کنند، در حالی که ابراز هیجانات به‌عنوان گواهی بر فروتری خردمندی آنان نسبت به مردان تلقی می‌شود.

از نقطه نظر مردان، این دو راهی، درست به همان اندازه که تحمیلی است، از لحاظ سلامت و سرحالی زیانبار نیز هست. برای مردان، ابراز هیجانی ارزش منفی دارد و نامناسب تلقی می‌شود، در حالی که ناتوانی در ابراز هیجانات با تأثیرات منفی بر سرحالی جسمانی و هیجانی توأم است. به این ترتیب، مردان در چنبره توقعات تجویزی فرهنگی در وضعیتی گیر افتاده‌اند که هر چه آنها انجام دهند، کمتر از حد آرمانی خواهد بود.

مردان در ابراز هیجانات خود با دشواری مواجه‌اند

شواهد زیادی وجود دارد دال بر اینکه مردان در همه سنین، سطوح بالایی از کنترل بر ابراز بیشتر هیجانات خود دارند و زمانی که موقعیت اقتضا کند در ابراز هیجانات خود به‌طور آشکار با دشواری زیادی مواجه‌اند. در ضمن، مردان بیشتر از زنان به تأمل در هیجانات منفی خود وقت صرف می‌کنند. به همین دلیل، کنترل و بازداری ابراز هیجانی ممکن است پیامدهای منفی داشته باشد.

شواهد مربوط به اینکه مردان به‌طور کلی، هیجانات‌شان را به دفعات کمتر، پنهان‌تر و با شدت کمتری از زنان ابراز می‌دارند، کاملا قوی است. مردان هیجانات خود را در مقایسه با زنان با افراد معدودتر و اغلب تنها با شریک زندگی مؤنث خود در میان می‌گذارند. مردان همچنین هیجانات خود را با شدت کمتری از آنچه که زنان ابراز می‌دارند، بروز می‌دهند، و به نظر می‌رسد در مقایسه با زنان رفتارشان از سطوح کمتری از هیجان گزارش شده متأثر است.

سطح ابراز هیجان صرفا یک موضوع جنسیتی نیست

البته، سطح ابراز هیجانی صرفا یک موضوع جنسیتی نیست، بلکه به نحو پیچیده‌ای ماهیت هیجان، موقعیت، حضور رده‌های گوناگونی از افراد دیگر و تاریخچه زندگی فرد آن را تبیین می‌کند.

بیشتر پژوهشگران و نظریه‌پردازان معاصر توافق دارند که تفاوت‌های جنسیتی در ابراز هیجانات از تفاوت‌های اساسی زیست‌شناختی بین مرد و زن ناشی نمی‌شود بلکه به انتظارات فرهنگی، نقش‌های اجتماعی و جامعه‌پذیری دوره کودکی برمی‌گردد.

تفاوت در ابراز هیجانی، عمدتا به‌وسیله نقش‌های اجتماعی که مردان و زنان به عهده می‌گیرند، تبیین می‌شود. مردان تشویق می‌شوند که آسیب‌پذیری و هیجانات خود را بروز ندهند، زیرا این امر توانایی آنها را در ایفای نقش تأمین کننده و رقابت با سایر مردان کاهش می‌دهد.

تاثیری که نقش‌های جنسیتی و اتفاقات روزمره در بروز هیجانات زنان و مردان دارد

زندگی روزمره، مردان را با موقعیت‌هایی مواجه می‌کند که هیجانات فراخوانده شده با آنچه که زنان تجربه می‌کنند، تفاوت دارد. به این ترتیب، در عین حال که مردان و زنان از قابلیت هیجانی یکسانی برخوردارند، احتمال می‌رود که مردان محرومیت یا خشم را در زندگی کاری بیشتر تجربه کنند و برای تجربه هیجانات مثبت با کودکان و سایر اعضای خانواده خود فرصت‌های کمتری داشته باشند.

.jpg - چرا مردان کمتر از زنان هیجانات خود را ابراز می‌کنند؟

باید بین تفکرات قالبی فرهنگی که تأكید بر غیر هیجانی بودن مردان دارند و رفتار واقعی مردان فرق قایل شد. تفکرات قالبی اجتماعی بر این باور گسترده منجر می‌شوند که مردان اکثرا هیجان را به میزان کمتری از زنان هم تجربه و هم ابراز می‌کنند. مشخص شده که این تفکرات قالبی بر تفسیر مشاهده‌گران از رفتار زنان تأثیر می‌گذارند. به این ترتیب، تفکرات قالبی فرهنگی، درشت‌نمایی‌ها یا ریزنمایی‌هایی از تفاوت‌های جنسیتی واقعی در ابراز هیجانات‌اند، اما این واقعیت که آنها وجود دارند و بسیار درونی شده‌اند به معنی این است که تمایل به این دارند تفاوت‌هایی که به‌صورت اجتماعی انتقال می‌یابند را تقویت و تشدید نمایند.

تأثیری که نوع تربیت والدین در تفاوت‌های جنسیتی دارد

تفاوت‌های جنسیتی در ابراز هیجانی در وهله اول توسط والدین و مراقبان کودکان به آنان منتقل می‌شود. والدین به کودکان پسر و دختر به نحو متفاوتی واکنش نشان می‌دهند و به این خاطر از همان سنین اولیه دختران بیشتر با واکنش اجتماعی و پسران بیشتر با فعالیت جسمانی بزرگ می‌شوند.

از اوایل کودکی، والدین سعی می‌کنند پسران با صحبت‌های هیجانی کمتر مواجه باشند و آنان را به ابراز هیجانی به صورت گفتاری تشویق نمی‌کنند. به این ترتیب، پسران و مردان می‌آموزند که از ابراز هیجان‌های خود جلوگیری کنند. سپس الگوهای متفاوت کلامی و رفتار آشکار به الگوهای متفاوت واکنش از سوی والدین و بعد توسط سایر بزرگسالان منجر می‌شود.  

این بحث که تفاوت در ابراز هیجانی بین پسران و دختران به جای اینکه علت زیست‌شناختی داشته باشد، بیشتر اجتماعی است را شواهد موجود تأیید می‌کنند. کودکانی که پدرانشان نسبت به «مقوله پدری کردن»، رویکردی غیرسنتی و دخالت‌گرا دارند در مقایسه با کودکانی که پدران‌شان سنتی‌تر هستند، در ابراز هیجانات‌شان سطوح پایین‌تری از تفکر قالبی جنسیتی را نشان می‌دهند.

نگاه مثبتی که جامعه به ابراز هیجانات خشم و حسادت توسط مردان دارد

زنان کمتر از مردان نسبت به ابراز هیجانات منفی مثل ترس، غم یا یاس اکراه دارند، در حالی که مردان به ابراز هیجانی که نشان از قدرت دارد و دال بر کنترل تلقی می‌شود، تمایل بیشتری نشان می‌دهند. به‌طور خاص، خشم و حسادت برای مردان مناسب و برای زنان نامناسب شمرده می‌شوند. این تفاوت‌ها نه فقط در رفتار واقعی بلکه در تفکرات قالبی رایج نسبت به مردان و زنان نیز یافت می‌شوند.

.jpg - چرا مردان کمتر از زنان هیجانات خود را ابراز می‌کنند؟

باور غالب این است که مردان خشم و غرور را بیشتر، ولی اندوه، ترس یا افسردگی را کمتر تجربه کنند. این تفکرات قالبی را به راحتی در بین کودکان بسیار جوان نیز می‌توان یافت. در حقیقت، مردان به نحو مثبت تشویق می‌شوند بر خشم حاصل از حسادت، به ویژه اگر دارایی، موقعیت اجتماعی، یا رابطه جنسی منحصربه‌فردشان با یک زن مورد تهدید باشد، چیرگی نشان دهند. واکنش‌های هیجانی در این موارد، به ویژه زمانی که رفتار پرخاشگرانه و غیر منطقی را بطلبد، برای مردان سنتی کاملا مناسب به حساب می‌آید.

شواهد در مورد ابراز عملی هیجانات منفی بیرونی مثل حسادت و خشم با ابراز هیجانات منفی درونی توسط مردان و زنان در تضاد قرار می‌گیرد. به نظر می‌رسد که مردان و زنان، خشم و حسادت را تا حدودی یکسان تجربه می‌کنند، ولی احتمال دارد که مردان این هیجانات را بیشتر ابراز کنند.  

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *