10 عامل بسیار مهم که میزان رضایت از زندگی زناشویی را بالا میبرند
عوامل مهمی وجود دارند که اگر سعی کنیم همه آنها را در زندگی رعایت کنیم، رضایت از زندگی زناشویی بسیار بالا میرود و دیگر بعید است کار زندگی به اختلاف و طلاق بکشد.
موسسه خانواده سلامت بنیان- دومین جلسه از سلسله جلسات “انتخاب عاقلانه، زندگی عاشقانه” در محل این موسسه برگزار شد. در این جلسه دکتر علی شیخالاسلامی، مدیرعامل این موسسه به بیان مطالبی در رابطه به راهکارهای شکلگیری یک زندگی عاشقانه پرداخت و عوامل رضایت از زندگی زناشویی را مورد بررسی قرار داد. در این گزارش مطالب مطرح شده در جلسه را از نظر میگذرانیم.
در یکی از تحقیقات، 5 هزار خانواده مورد پژوهش قرار گرفتند و از آنها پرسیدند عواملی که برای آنها جذاب بوده و باعث شده زندگی خوبی داشته باشند چه عواملی هستند. سپس در نتایج تحقیق 10 عامل رضایت از زندگی زناشویی را به ترتیب اولویت لیست کردند.
عامل اول: رضایت از شیوه گفتگو
اولین عامل رضایت از زندگی زناشویی که این خانوادهها مطرح کردند رضایت از شیوه گفتگو بود. خانوادههایی که موفق هستند در مقایسه با خانوادههایی که چالش دارند بهتر میتوانند با هم گفتگو کنند. حال این سوال مطرح میشود که گفتگوی خوب به چه معناست و چگونه میتوان یک گفتگو را تبدیل به گفتگویی خوب کرد؟
بهتر است در گفتگوها نیمه پر لیوان را ببینیم چون همه آدمها ضعفها و ناتوانیهایی دارند اما در کنار آن تواناییهایی هم دارند. اگر بخواهیم راجع به همه به یک شکل قضاوت کنیم قطعا قضاوت ما اشتباه خواهد بود. پس راجع به هر کس که میخواهیم صحبت کنیم اول نقاط مثبت او را ببینیم و بیان کنیم سپس به سراغ نقاط منفی او برویم. این کار، رضایت از زندگی زناشویی را بالا میبرد.
ما عادت داریم به موارد منفی واکنش نشان بدهیم اما در یک گفتگوی خوب نکات مثبت را میبینیم و مورد تشویق قرار میدهیم و سعی میکنیم تا جایی که امکان دارد نکات منفی را نبینیم و از آنها چشمپوشی کنیم. این نکته کمک میکند که گفتگوی ما لذتبخش باشد و طرفین از آن احساس رضایت کنند.
نکته بعدی که در گفتگوی موثر باید رعایت شود رفتارهای غیرکلامی هماهنگ با گفتار است. به این معنا که اگر مثبت صحبت میکنیم این مثبت بودن را در چهرهمان هم نشان دهیم. تحقیقات نشان داده وقتی با یک رفتار کلامی و یک رفتار غیر کلامی با فردی مواجه میشویم ارزشگذاریمان بیشتر روی رفتار غیر کلامی است. یعنی آنچه در چهره، ظاهر و زبان فرد میبینیم اثر بیشتری روی ما میگذارد نسبت به حرفی که میشنویم.
نکته دیگری که برای بالا بردن میزان رضایت از زندگی زناشویی باید به آن توجه داشته باشیم این است که در یک گفتگوی مفید احساسات بیان میشود. به این ترتیب که جملات با کلمه “من” و احساسی که “من” دارم آغاز میشود و میگوییم من از رفتار یا گفتار x در موقعیت y احساس z را کردم. در این صورت، تأکید روی احساس است و وقتی جمله با من شروع میشود یعنی روی خودمان متمرکز هستیم و روی رفتار طرف مقابلمان تمرکز نداریم.
وقتی روی رفتار مقابل تمرکز کنیم او را آماده گارد گرفتن میکنیم و به این ترتیب، فرد آماده است به او حمله شود و سریع به گارد دفاعی برود اما وقتی با گارد باز یعنی راجع به احساس خودمان صحبت میکنیم و نسبت به احساساتمان خودافشاگری داریم چنین حالتی پیش نمیآید. وقتی از احساس خودمان صحبت میکنیم کمک میکند که طرف مقابلمان احساس آرامش و امنیت و صمیمیت داشته باشد.
مورد بعدی در رابطه با گفتگو که رضایت از زندگی زناشویی را در پی خواهد داشت، این است که گفتگوی ما باید هدف داشته باشد یعنی مسیرمان در گفتگو مشخص باشد و از هر دری سخن نگوییم چون حاشیهپردازی باعث خستهکننده شدن گفتگو میشود.
نکته دیگری که باعث موثر شدن گفتگو خواهد شد این است که احترام طرفین حفظ شود یعنی یاد بگیریم ادبیاتمان محترمانه باشد و در رفتار و کلاممان بی احترامی نکنیم. برخی از افراد با غریبهها خیلی محترمانه صحبت میکنند اما هنگام صحبت با نزدیکان فحاشی، بی احترامی، توهین و تحقیر میکنند. اگر احترام در یک رابطه خدشهدار شود آن رابطه مطلوب نخواهد بود چون در چنین رابطهای آدمها در گارد دفاعی فرو میروند و فاصله آنها از هم بیشتر میشود.
اگر میخواهیم رضایت از زندگی زناشویی بالا برود، در فرایند گفتگو باید شنوندههای خوبی باشیم یعنی مهارت گوش دادن فعال داشته باشیم و زمانی که حرف کسی را گوش میدهیم، با او ارتباط چشمی برقرار کنیم و با تمام توجه و تمرکزمان حرفهای او را بشنویم. اگر بتوانیم چنین ارتباطی برقرار کنیم حدود 70 درصد از کلمات او را میشنویم اما باز هم 30 درصد از کلمات او را نمیشنویم و مغز ما کلمات را کنار هم میچیند تا جملات او کامل شود. حال اگر بدون توجه و تمرکز به حرفهای طرف مقابل گوش دهیم فقط 20 درصد را میشنویم و 80 درصد را خودمان میسازیم بعد میگوییم تو فلان حرف را زدی اما او میگوید من چنین حرفی نزدم.
گوش دادن فعال کمک میکند یک ارتباط صمیمانهتر و نزدیکتر باشد. وقتی به حرف کسی خوب گوش میدهیم این پیام را به او میدهیم که من تمام توجه و تمرکزم را به شما دادم و به قدری برای شما ارزش قائلم که حرفهایت را به خوبی گوش میدهم. این پیام، پیام مثبتی است و طرف مقابل هم احساس خوبی نسبت به این گفتگو خواهد داشت.
نکته دیگری که باید در گفتگو رعایت شود و اهمیت زیادی در بالا بردن میزان رضایت از زندگی زناشویی دارد، این است که قضاوت و گمانهزنی نداشته باشیم و فکرخوانی و نیتخوانی نکنیم. به جای این که روی رفتار طرف مقابل تمرکز کنیم روی احساس خودمان تمرکز داشته باشیم و بگوییم من این احساس را دارم. نکتهای که بسیار اهمیت دارد این است که ما بسیاری از اوقات نمیتوانیم احساسمان را از قضاوتمان تفکیک کنیم. مثلا میگوییم من احساس کردم او میخواهد مرا اذیت کند. در صورتی که این احساس نیست بلکه فکر و قضاوت ماست.
باید در زمان و مکان مناسب صحبت کنیم و وقتشناس باشیم چون گاهی اوقات طرف مقابل آمادگی گفتگو ندارد یا شرایط برای گفتگو مناسب نیست. باید در اولین زمان ممکن که شرایط مناسبی وجود دارد راجع به موضوعی که میخواهیم صحبت کنیم.
در گفتگوهایمان باید از منفینگری پرهیز و مثبتنگری را جایگزین کنیم. نکات منفی را تا جایی که میتوانیم نبینیم و بیشتر به نکات مثبت توجه داشته باشیم. اگر به این نکته توجه نکنید از رضایت در زندگی زناشویی هم خبری نیست.
هر یک از ما جنبههای مثبت و منفی در وجودمان داریم و در گفتگوهایمان باید سعی کنیم روی جنبههای مثبت تأکید بیشتری داشته باشیم یا در یک موقعیت خاص اول جنبه مثبت قضیه را ببینیم بعد سراغ جنبه منفی آن برویم. به عبارت دیگر، از تکنیک ساندویچ استفاده کنیم و وقتی میخواهیم نکته منفی را بگوییم دو نکته مثبت را دو طرف آن بگذاریم تا منفی لای مثبتها برود و آن وقت است که تیزی آن گرفته شده و خیلی برای طرف مقابل ناراحتکننده نیست و آن را میپذیرد اما وقتی فقط نکته منفی را رو کنیم نتیجه نمیگیریم.
در گفتگوهایمان باید به تمجیدهای روزانه و به موقع اهمیت بدهیم یعنی یاد بگیریم رفتارهای خوب را در هر موقعیتی ببینیم و تشویق کنیم. ما بهطور معمول در زندگی مشترک رفتارهای خوب را وظیفه طرف مقابل میدانیم و فکر میکنیم لزومی ندارد به این رفتارها اهمیت دهیم اما باید تمام این رفتارهای خوب را ببینیم و بابت آنها تشکر کنیم. مثلا وقتی طرف مقابل وارد خانه میشود و به ما لبخند میزند این لبخند را ببینیم و بگوییم خیلی خوشحالم که شاد هستی.
همین جملات تمجیدی کوچک میتواند رفتارهای خوب را تقویت و بیشتر کند و رضایت از زندگی زناشویی را بالا ببرد اما وقتی این کار را انجام ندهیم رفتارهای خوب ضعیف میشود و بین آنها فاصله میافتد. وقتی یک نفر دائم غر میزند و اعتراض میکند دوست نداریم با او هم صحبت شویم و فاصله میگیریم اما وقتی یک نفر خوبیهای مرا میبیند و احساس خوبی به من میدهد دوست دارم ساعتها با او صحبت کنم. باید یاد بگیریم به جای نیش و کنایه زدن نکات مثبت هم را ببینیم و تشویق کنیم تا ارتباطمان صمیمیتر شود.
عامل دوم: برخورد خلاقانه با اختلافات
دومین عاملی که خانوادهها آن را دلیل رضایت از زندگی زناشویی عنوان کردند، برخورد خلاقانه با اختلافات بود. اگر مهارت حل تعارض را یاد بگیریم میتوانیم هزاران تعارض با طرف مقابلمان داشته باشیم اما باز هم احساس خوشبختی کنیم. همچنین، میتوانیم مهارت حل تعارض را بلد نباشیم و با یک اختلاف کارمان به مشکلات بسیار عمیق بکشد. بنابراین، در زندگی زناشویی تعداد تعارضات مهم نیست بلکه شیوه حل تعارضات اهمیت دارد.
برخورد خلاقانه یعنی یاد بگیریم دنبال مقصر نگردیم. زوجهایی که دنبال انداختن تقصیر به گردن هم هستند نمیتوانند تعارضات خود را حل کنند پس به جای گشتن به دنبال مقصر باید روی مشکل متمرکز شویم. همچنین، باید گفتگوی هدفمند و بارش افکار داشته باشیم. بارش افکار یعنی فرصتی دهیم تا هر راه حلی که به ذهنمان میرسد حتی اگر طنز و کمدی باشد روی کاغذ بیاید. سپس ارزیابی و هزینه – فایده هر راهحل را داشته باشیم. یعنی تک تک راهحلهایی را که نوشتهایم ارزیابی و هزینه – فایده میکنیم تا ببینیم کدام راهحل مطلوبتر است. سپس راهحل مناسب را انتخاب و روی اجرای آن توافق میکنیم و پس از اجرا روند آن را بازبینی میکنیم تا اگر مشکلی نداشت آن را ادامه دهیم اما اگر مشکلی به وجود آمد به دنبال راهحل دیگری برویم.
زوجی که یاد بگیرند خلاقانه با اختلافات روبهرو شوند میتوانند مسایل را به خوبی حل کنند و در خانواده آنها رضایت از زندگی زناشویی بالا میرود اما کسانی که دائم دنبال مقصر بگردند و همدیگر را عامل مساله نشان دهند جنگ بی پایانی را شروع میکنند که نمیتوان انتهایی برای آن در نظر گرفت.
عامل سوم: صمیمیت و نزدیکی به یکدیگر
سومین عامل موثر در رضایت از زندگی، صمیمیت و نزدیکی به یکدیگر است. عوامل ایجاد صمیمیت عبارتند از اعتماد، امنیت و رازداری، احترام، فهم و حساسیت که این 5 عامل، اصول یک رابطه صمیمانه و موثر هستند. عامل خودافشاگری در اینجا هم میتواند کمک کند تا صمیمیت بیشتر شود. من هر اندازه رازهای بیشتری را با طرف مقابل در میان بگذارم یعنی احساس صمیمیت بیشتری با او میکنم و این کمک میکند که به هم نزدیکتر شویم و رضایت از زندگی زناشویی افزایش پیدا کند.
(در همین زمینه: این راهکارهای طلایی را برای ساختن یک زندگی عاشقانه امتحان کنید)
اعتماد با درستگویی و درستکاری ایجاد میشود. ممکن است لزومی به گفتن همه حقیقت وجود نداشته باشد اما بخشی را که میگوییم باید درست بگوییم. امنیت یعنی بتوانیم حریم خصوصی طرف مقابل را محترم بشماریم. باید واکنشمان را نسبت به رفتارش تنظیم کنیم به صورتی که بتواند حقیقت را به ما بگوید و با واکنش تندی مواجه نشود که این مساله به ایجاد احساس امنیت کمک میکند.
فهم به معنای همدلی است. یعنی شرایطی را فراهم کنیم که بدون داشتن آن تجربه، این احساس را در طرف مقابل ایجاد کنیم که ما هم احساس او را میفهمیم و گویی خودمان هم همان احساس را تجربه میکنیم. حساسیت هم یعنی توجه داشتن و نیازهای طرف مقابل را قبل از خود او پیشبینی کردن و بدون این که خود آن طرف نیازهایش را مطرح کند نیازش را تشخیص دهیم و متناسب با آن نیاز رفتار و توجه داشته باشیم. این مساله اوج صمیمت را شکل میدهد.
نکته کمککننده دیگر بحث حیاست. در رابطه دو نفره و به ویژه رابطه جنسی نباید حیا وجود داشته باشد بلکه باید یک مقدار راحت و بی حیا باشیم چون وقتی حیا را کنار میگذاریم احساس صمیمیت و به تبع آن، رضایت از زندگی زناشویی افزایش پیدا میکند.
عامل چهارم: عدم سلطهجویی
چهارمین عنصری که در یک رابطه به ما کمک میکند عدم سلطهجویی است. برخی از افراد سلطهگر هستند و دوست دارند دیگری را مدیریت و کنترل کنند و رفتارهای او را تحت نظارت داشته باشند. وقتی انسان حس کند که یک نفر دائم او را چک و مدیریت میکند احساس بسیار بدی وجود او را فرا میگیرد و رضایت از زندگی زناشویی کم میشود.
در یک رابطه خوب باید سلطهگری و کنترلگری را کنار بگذاریم چرا که نتیجه سلطهگری فاصله گرفتن است. در مواردی که خیانت اتفاق میافتد میبینیم یکی از عوامل تسهیلکننده خیانت، سلطهگری است. یکی از طرفین بسیار سلطهگری میکند و طرف مقابل وارد فاز لجبازی میشود تا از این سلطه فرار کند و درگیر یک رابطه فرازناشویی میشود. وقتی یک نفر روی شما سلطه دارد احساس آزادی نمیکنید و این حس بسیار بدی به انسان میدهد که رابطه را دچار مشکل میکند.
عامل پنجم: احترام به عقاید و نظرات طرف مقابل
وقتی در یک رابطه احساس کنیم به نظرات ما احترام گذاشته میشود و ارزشهایمان حفظ میشود احساس بسیار خوبی خواهیم داشت. این در حالی است که ما معمولا عقاید خودمان را صد در صد درست میدانیم و اگر کسی عقایدی مخالف ما داشته باشد او را کاملا باطل میدانیم و حکم تکفیر او را صادر میکنیم.
آیه قرآن میگوید به بتهای مشرکین احترام بگذارید تا آنها به خدای شما احترام بگذارند. هر اندازه احترام گستردهتر باشد کمک میکند که رابطه صمیمانهتر و بهتر شکل بگیرد. احترام گذاشتن به این شکل صورت میگیرد که به صورت آنی با طرف مقابل مخالفت نکنیم، او را زیر سوال نبریم، برخوردمان متعصبانه نباشد و اگر انتقادی داریم آن انتقاد را به شکل منطقی و درست مطرح کنیم تا هر دو طرف، رضایت از زندگی زناشویی را تجربه کنند.
عامل ششم: رضایت از میزان محبت ابرازی طرف مقابل
میزان و شکل محبت باید با نیاز طرف مقابل هماهنگ باشد. بخش مهم یک رابطه محبتی است که دو نفر به هم میکنند. این محبت باید در حدی باشد که طرف مقابل احساس رضایت داشته باشد یعنی نه زیاد و نه کم بلکه حد متعادلی وجود داشته باشد. شکل محبتی هم که طرف مقابل نیاز دارد را باید تشخیص دهیم و رعایت کنیم. یعنی اگر محبت شنیداری نیاز دارد جملات محبتآمیز را در کلاممان افزایش دهیم و اگر نیاز به محبت لمسی دارد این محبت را به صورت نوازش به او تقدیم کنیم.
هر چیزی که نشان دهنده توجه ما به طرف مقابل است میتواند نشان دهنده محبت ما نسبت به او باشد و رضایت از زندگی زناشویی را بیشتر کند. حتی انجام کارهایی که خارج از وظیفه ماست و برای طرف مقابل انجام دهیم میتواند محبت تلقی شود.
عامل هفتم: تعادلبخشی و مدیریت تفریحات با هم و جدا از هم
زن و شوهر گاهی نیاز دارند با هم تفریح کنند اما گاهی هم این نیاز وجود دارد که هر یک از آنها جدا از هم و به تنهایی یا با دوستانشان تفریح کنند. مساله مهم این است که بتوانیم بین تفریحات با هم و جداگانه تعادل ایجاد کنیم. بعضیها تفریح دارند اما این تفریحات خیلی زیاد و خسته کننده است. تفریح خیلی زیاد هم خوب نیست و جدا از هم زیاد تفریح داشتن هم خوب نیست. ما باید متناسب با نیازمان تفریح در برنامهمان داشته باشیم.
قبل از ازدواج و در دوره نامزدی معمولا تفریحات بیشتری با هم داریم اما به طور معمول بعد از ازدواج میزان تفریحاتمان کاهش پیدا میکند که این هم نوعی عدم تعادل است و باید بین تفریحات قبل و بعد از ازدواج تعادل وجود داشته باشد. این مساله نیاز به مدیریت و برنامهریزی دارد و هر دو نفر باید تلاش کنند تا تعادل لازم در این زمینه شکل بگیرد چرا که این مساله باعث افزایش احساس رضایت از زندگی زناشویی میشود.
عامل هشتم: مدیریت روابط با دوستان و خانواده و جلوگیری از مداخلات آنها در زندگی
هر یک از ما خانواده و دوستانی داریم که قبل از ازدواج با آنها در ارتباط هستیم و میخواهیم بعد از ازدواج ارتباطاتی را با آنها شکل دهیم. مدیریت این روابط بسیار اهمیت دارد. ما قرار نیست روابطمان را کلا از بین ببریم. اما فرد باید روابطش را با دوستان و خانواده خودش به شکلی مدیریت کند که روی روابطش با همسرش تأثیر منفی نگذارد. یعنی ارتباط بیش از حدی نداشته باشد که از زندگی خود باز بماند و میزان این روابط به گونهای باشد که آسیبی به رابطه دو نفرهشان نزند و رضایت از زندگی زناشویی را کاهش ندهد.
دومین موضوعی که باید به آن توجه کرد مداخلات دیگران است. برخی از افراد به شدت تحت تأثیر دوستان و خانواده هستند یعنی هر اتفاقی در زندگیشان میافتد به سرعت به دوستان یا خانواده اطلاع میدهند. هر یک از ما یک حریم خصوصی برای خودمان داریم، یک حریم خصوصی در خانوادهمان داریم و همچنین یک حریم خصوصی با دوستانمان داریم که باید حوزههای هر یک از حریمها از یکدیگر تفکیک شود تا با هم تداخل پیدا نکنند. چیزی که در حریم خصوصی خانواده دو نفره ماست باید پاس داشته شود و اجازه ندهیم که خانوادهها یا دوستانمان به آن حریم ورود پیدا کنند. در غیر این صورت مشکل ایجاد میشود و رابطه دو نفره ما خدشهدار خواهد شد.
عامل نهم: توافق در مدیریت امور مالی
باید ببینیم سبک خرج کردن ما با سبک خرج کردن طرف مقابل همخوانی دارد یا خیر و میتوانیم روی مسایل مالی توافق کنیم یا خیر. این نکته، تاثیر بسیار زیادی در رضایت از زندگی زناشویی دارد.
در گذشته این گونه بود که آقا خرج میکرد اما خانم حتی اگر پولی در میآورد خرج نمیکرد یعنی انتظار خرج کردن پول از جانب خانم وجود نداشت. به مرور زمان تغییراتی در ساختار و بافت خانواده اتفاق افتاد به این معنا که خانمها نیز همپای آقایان کار میکنند و پول در میآورند. عدهای از خانمها میگویند این پول تنها برای خودم است اما عدهای دیگر معتقدند باید این پول را داخل خانواده بیاورند.
نگاه زن و شوهر در این زمینه باید هماهنگ باشد یعنی اگر خانمی میگوید پول من مال خودم است آقا هم باید این مساله را بپذیرد. لزوما این توافق برای تمام زوجها یکسان نیست و در افراد و موقعیتهای مختلف این توافق میتواند متفاوت باشد. اما مهم این است که هر دو نفر به توافق در مدیریت مالی برسند و بپذیرند که درآمدشان را چگونه، چقدر و کجا هزینه کنند. اگر روی کلیت مسایل مالی اتفاق نظر داشته باشند اختلافاتشان به حداقل میرسد اما اگر این توافق وجود نداشته باشد هر روز دچار چالش خواهند شد.
عامل دهم: رضایت از شیوه ابراز عقاید و ارزشها
هر یک از ما ارزش و عقیدهای برای خودمان داریم و این که چگونه این عقاید را در زندگی مشترک بروز میدهیم اهمیت بسیاری دارد و میتواند در رضایت از زندگی زناشویی تاثیر داشته باشد. مثلا آقایی مذهبی است و هر شب دوست دارد در مجالس مذهبی شرکت کند اما آیا در زندگی مشترک هم اجازه دارد هر شب زمان خود را در مجالس مذهبی بگذارد؟ آیا این شیوه ابراز عقاید مذهبی در زندگی مشترک میتواند درست باشد؟ این خیلی مهم است که ما بتوانیم در ابراز عقایدمان رضایت طرف مقابل را جلب کنیم. باید بتوانیم تعادلی بین ابراز عقاید و رابطهمان شکل دهیم که رضایت طرف مقابل را هم در عین حفظ ارزشها جلب کنیم.