زن و شوهرهایی که در سن پایین ازدواج میکنند، دچار چه مشکلاتی میشوند؟
نمیتوان از سن مشخصی بهعنوان بهترین سن برای ازدواج نام برد. اما بهطور کلی، چیزی که اهمیت دارد، سن عقلی است نه سن تقویمی.
درست است که سن ازدواج در کشور ما به نسبت گذشته بالاتر رفته است، اما هنوز هم بسیاری از دخترها و پسرها هستند که در سنین بسیار پایین تشکیل خانواده میدهند. از آنجایی که شرایط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی نسبت به گذشته متفاوت شده است، ازدواجهایی که در سن پایین اتفاق میافتد، میتواند زوجین را با چالشهایی روبهرو کند. در این رابطه با دکتر مریم ملکان، روانشناس و مشاور خانواده گفتگو کردهایم که مشروح این گفتگو را پیش رو دارید.
-
ازدواجهایی که در سنین پایین اتفاق میافتد، چه معایب و احیانا، چه مزایایی ممکن است داشته باشد؟
یکی از معایب این ازدواجها این است که بچهها هنوز به پختگی لازم برای درک متقابل و درک زندگی مشترک و اشتراکیابی درست نرسیدهاند. در این طیف سنی، هیجانات بالاست و حتی انتخابها براساس هیجان اتفاق میافتد و هنوز به پختگی نرسیده است. وقتی سن این افراد بالاتر میرود، همه چیز دستخوش تغییر میشود و همین تغییرات باعث خواهد شد که عدهای از این افراد از ازدواج خود پشیمان شوند.
مشکل اساسی از جایی شروع میشود که بین این زوجها اشکالات پایهای و غیر قابل تغییر وجود داشته باشد. در واقع، ازدواج در سن پایین، حکم هندوانه دربسته را دارد. یعنی افراد در این سنین بدون این که متوجه شوند که آیا ملاکهای اساسی زندگیشان برقرار است و آیا طرف مقابلشان شرایط اساسی را دارد و آیا تفاوتهایی که بینشان است، مشکلات اساسی ایجاد میکند یا خیر، وارد زندگی میشوند. در چنین شرایطی، اگر بین آنها مشکلات پایهای وجود داشته باشد، دچار مخاطره خواهند شد و چون باورها و آرزوهایشان متفاوت است، تابآوریشان پایین میآید و نمیتوانند به زندگی مشترک ادامه دهند.
مشکل دیگری که از زبان این افراد شنیده میشود این است که میگویند ما جوانی نکردیم و چیزی از جوانیمان متوجه نشدیم. به هر حال، ازدواج یکسری محدودیتها به دنبال میآورد و از آنجایی که بسیاری از مسایل معطوف به زندگی مشترک میشود، افراد نمیتوانند زیاد با گروه همسال و دوستان رفتوآمد داشته باشند. همین مساله، برای بسیاری از زوجین ایجاد نارضایتی میکند.
مزیت ازدواجهای در سن پایین هم این است که افراد انعطافپذیری بیشتری دارند و فکر میکنند همین چیزی که وجود دارد، درست است. از سوی دیگر، بچههایی که در سنین پایین ازدواج میکنند، احساس توانایی زیادی برای حل مشکلات دارند. همین ویژگیها باعث سازگاری بیشتری خواهد شد و اگر مشکلات اساسی وجود نداشته باشد، این افراد طی سالیان طولانی هم میتوانند با یکدیگر زندگی کنند.
-
چگونه کسانی که در سن پایین ازدواج کردهاند، میتوانند مشکلات ناشی از این مساله را کاهش دهند؟
این افراد باید مشاورههای مستمر و دورهای دریافت کنند و مشاور به آنها مهارتهای زندگی را یاد دهد و گام به گام با مشاور پیش بروند. از جایی به بعد چون به پختگی رسیدهاند، خیالمان راحت است که مهارتها را هم آموختهاند و از این ابزار برای ادامه زندگی مشترک استفاده میکنند.
-
خانوادهها چه نقشی میتوانند در کاهش مشکلات این زوجین داشته باشند؟
یکی از مهمترین مشکلاتی که برای این زوجها پیش میآید، مشکلات مالی است و خانوادهها میتوانند پشتوانه خوبی به لحاظ مالی برای آنها باشند.
خانوادهها باید حواسشان باشد که در زندگی این بچهها دخالت نکنند، اما میتوانند با راهنماییهای درست از ایجاد مشکل جلوگیری کرده یا مشکلات موجود را رفع کنند. البته، بهتر است خانوادهها دخالت مستقیم نکنند و حتی اگر بچهها میآیند و پشت سر همسرشان حرف میزنند باید نقش راهنما را داشته باشند و بگویند شما نباید بد همسرت را بگویی. در واقع، همسرت در دایره تو و جزئی از توست و اگر بد او را بگویی انگار بد خودت را میگویی. خانوادهها باید به بچهها یاد بدهند که مسایلشان را بین خودشان حل کرده و پای دیگران را به مشکلاتشان باز نکنند.
-
بهطور کلی، به نظر شما چه سنی برای ازدواج بهتر است؟
در شرایط فعلی نمیتوانیم سن مشخصی را بهعنوان بهترین سن برای ازدواج مطرح کنیم. برای ما سن عقلی اهمیت زیادی دارد، نه سن تقویمی. فردی که به لحاظ سن عقلی به نقطه پختگی و بلوغ رسیده باشد، در بهترین سن برای ازدواج است.
طبق اعلام سازمان بهداشت جهانی WHO تا 25 سالگی، سن نوجوانی است، قاعدتا فرد باید از سن نوجوانی بگذرد و پس از آن ازدواج کند. از طرفی هم بهتر است با آموزش مهارتهای زندگی، کمک کنیم که بچهها سریعتر به سن پختگی برسند، چون از یک سنی به بعد، شانس باروری هم در خانمها و هم در آقایان کاهش پیدا میکند و نباید اجازه دهیم که این سن بگذرد.
مطالب مرتبط:
داشتن کدام ویژگی ها نشان می دهد که بهتر است ازدواج نکنیم و مجرد بمانیم؟